Monday, July 9, 2012

از فرمایشات یمانی آل محمد(ص)


من به نام امام زمان به سوی شما آمده ام و خواهان اراده و خواست وی هستم.پس هر کس مرا قبول نکند پدرم که مرا فرستاده است را قبول نکرده است و حقیقت این است که کسی که پسر را اکرام نمیکند، پدری که او را فرستاده است را اکرام نمیکند.

از شما به خدا شکایت نخواهم کرد بلکه از شما به جدم رسول شکایت خواهم کرد چون او مرا در وصیتش ذکر کرده است و اسم و نسب و ویژگی هایم را بیان فرموده است و از شما به پدرانم ائمه شکایت خواهم کرد چون آنها اسم،نسب،خصوصیات و محل سکونت مرا ذکر کرده اند.

و از شما به خون امام حسین(ع) که در کربلا به خاطر پدرم و به خاطر من جاری شد شکایت خواهم کرد. و از شما به اشعیا،ارمیا،دانیال و یوحنا شکایت خواهم کرد چون آنها مسئله ی مرا سال های طولانی پیش از این برای اهل زمین روشن کرده اند و من میخواهم به شما جاودانگی بخشم و شما را نجات دهم ولی شما مرا خوار میکنید.

شكست در همراهی وحركت با امام مهدی (ع)!


شكست در همراهی وحركت با امام مهدی (ع)!


بسياری از ملت ها در همراهی با انبياء شکست خوردند بعد از آنکه آنان را شناختند و ايمان
آوردند و اين بار تاريخ نيز دوباره تکرار خواهد شد در آن هنگام که امام ظهور کند و بسياری در
همراهی با امام شکست می خورند وبر آن امام می شورند و قيام می کنند .
از امام صادق(ع) فرمود: قائم با احكامى حكم مى كند كه بعضى از يارانش كه در جنگ هم ركاب ايشان بودند آن را قبول نمى كنند و آن حكم آدم(ع) است پس سر آنها را مى ن زد .و نيز براى بار دوّم حكم مى كند و بعضى ديگر از يارانش كه با وی در جنگ هم ركاب بودند هم رد مى كنند كه آن حكم داود(ع) است پس سر آنها را مى ن زد .و براى بار سوّم حكم مى كند و گروه ديگرى از يارانش آن را قبول نمى كنند و آن حكم ابراهيم(ع) است . سپس حكم چهارم را مى كند و آن حكم محمّد( (ص)است پس ديگر کسى آنرا انكار نمى كند. ( ١از امام صادق(ع) روايت است که فرمودند:اينگار می بينم آن روزی را که قائم در مسجد کوفه بر منبر نشسته واصحابش در کنارش گرد آمده اند و تعداد آنها سيصد وسيزده نفر به تعداد اصحاب پس از آن قائم کتابى را در می آورد که مهر شده به طلا است عهدى از طرف رسول خدا (ص) است وآنها هانند گله گوسفند از وی گريزان می شوند ، و هيچ کس با او نمی ماند جز يک وزير ويازده تنديگر ، همانگونه که با موسى بن عمران اين تعداد باقى ماندند.
و آنها در زمين می گردند ودوباره به سوی او رجوع می کنند ، و من صحبتى را که به آنها خواهد( گفت را می دانم ، و آنها به وی كافر می شوند)( ٢
شايسته است که هر انسان مؤمنى اين روايات را می خواند از ترس بلرزد چرا که کسانى به امام كافر می شوند که جزء ۳۱۳ نفر هستند .از خدا می خواهيم که ما را از شر فتنه ها و بلايا دورکند و توفيق شناخت و معرفت امام را بدهد و ما را از ياران ايشان قرار دهد .
از فضل بن عبدالرحمن بن ابى هاشم از على بن ابى حمزه از ابو بصير از امام صادق(ع) فرموده اند: اصحاب قائم همان گونه که اصحاب موسى با نهری آزموده شدند آزموده می شوند و اين معنای آيه قرآن است که (إنّ لله مبتليكم بنهرٍ ) و خداوند به چيزی همانند آن آنها را مورد امتحان قرار می( دهد)امی کنى؟ به خدا سوگند که تو مردم را فراری می دهی مانند فرار چهارپايان آيا اين عهدی است معهود از پيامبر(ص) يا اينکه چيز ديگری است ؟ پس مولای مسؤل گرفتن بيعت بلند می شود و به او می گويد :ساکت شو به خدا سوگند که گردنت را می زنم .پس قائم می گويد :ای فلانى آرام باش. بله به خدا سوگند که من همراهم عهدی از رسول خدا (ص) دارم و سپس ندا می دهد که ای فلان کيسه يا کيف را به من بده ، و آن را برای پيامبر را می آورند و ايشان عهد از رسول خدا(ص)
قرائت می کند سپس آن شخص بلند می شود و به نزد قائم می رود و از او می خواهد که بگذارد سر او را بوسه کند و قائم می پذيرد و پس از آن به قائم می گويد می خواهيم دوباره با تو بيعت کنيم( و امام نيز با آنها بيعت می کند)( ١از امام صادق(ع) فرمود: ( فردی می خواهد بر سر قائم امر و نهی کند و قائم ما می گويد که او را دستگير کنيد و پس از دستگيری به نزد امام می آورند و وی دستور می دهد که گردن او را بزنند( پس از آن شرق و غرب زمين از وی می ترسند)( ٢
از امام صادق(ع) که از پدرانش(ع) که آنها نيز از پيامبر خدا(ص) که فرموده اند:( در آن هنگام که به آسمانها به نزد خدای خويش عروج کردم و تا اينکه صحبت ايشان به اينجا رسيد که :سرم را بلند کردم و ديدم که در وسط نورها ، نورهای على(ع) و فاطمه(س) حسن(ع) و حسين(ع) و على بن الحسين و محمّد و جعفر وموسى و على و محمّد و على و حسن و حجت بن الحسن قائم که همانند يک ستاره درخشنده می درخشد هستم و از خدا پرسيدم که اين ها کيستند ؟ فرمود :اينها ائمه هستند و اين قائم است که حلال مرا حلال و حرام مرا حرام می کند با او از دشمنانم انتقام می گيرم و او مايه آرامش مؤمنان است و اوست که دل شيعيان تو را از کينه دشمنانشان پاک می کند و لات وعزی را ( يا خليفه اوّل و دوّم ) را از قبر بيرون می آورد و به سزای اعمالشان می رساند که فتنه( مردم به واسطه آنها در آن زمان ازفتنه گوساله سامری سخت تر و دشوار تر است)( بشر النبال از امام صادق(ع) روايت می کند که فرمود: ( می دانى اوّلين كاری را که قائم انجام میدهد چيست ؟ گفتم :خير. فرمود: اين دو را ( يا خليفه اوّل ودوّم) را از قبرهايشان درحالى که جسدهايشان تازه است خارج می کند ومی سوزاند و در هوا پراکنده می کند و سپس مسجد راخراب می کند، آنگاه فرمود که رسول خدا(ص) فرمود :عريشی است مانند عريش موسى(ع) و ذكر ( كرد که مسجد رسول خدا(ص) در ابتدا از گِل بوده و اطرافش را از ليف نخل ساخته شده بود)(از امام صادق(ع) فرمود: و اگر قائم (ع) بيايد ديواری را که بر سر قبر ( دو خليفه اوّل و دوّم) است را خراب می کند خداوند بادهای شديدی را می فرستد و رعد و برق در آسمانها ظاهر می شوند وطوفان های عظيمی به پا می شوند که همگی مردم می گويند اين خود اوست پس يارانش از پيش او فرار می کنند تا اينکه کسى از آنها پيش او نمانند و آن هنگام که تيشه را بلند می کند و اولين کسى خواهد بود که بر ديوار می کوبد پس اصحابش به سوی ايشان می آيند و به ياريش می شتابند و ثواب آن کس که بر دوستش سبقت ميگيرد و زودتر به ياری امام می شتابد از بقيه بيشتر است تا اينکه قبررا خراب نموده و جسد آن دو را درحالى که جسدهايشان تازه است بيرون می آورد و آنها را لعنت می کند و از آنها بيزاری می جويد سپس آنها را اعدام کرده و پايين می آورد و آتش میزند و سپس خاکستر آنها را در هوا منتشر می سازد.
حال می گويم : که شايسته است هر انسان مؤمنى که اين روايات را می خواند به خود بازگردد و از اينکه با اهل بيت(ع) دشمنى کند بترسد وشايسته است که شبانه روز در پی کسب رضای خداوندباشد تا شايد خداوند بر او منت نهاده و حق به او نشان دهد و به ياری آن بشتابد و با باطل دشمنى کند و برای خود الگويى را انتخاب کند که احكام قرآن و اهل بيت(ع) را جاری کند و نه فقط بدنبال دنيا باشد . اما اگر الگويى را که انتخاب می کنيد فقط در پی ثروت ومقام باشند و دعوت به امام مهدی(ع) را ترک کردند بدانيد که ترک امثال اين اشخاص و عدم اتباع آنها واجب بوده بلکه جنگ با آنها واجب است زيرا که آنها امت را بشكل احزاب در خواهند آورد که همديگررا لعنت کنند و در نهايت اين اشخاص شما را از راه حق باز می دارند و امت را به دشمنى با امام مهدی (ع) و عدم ياری ايشان جلو می ب ن رد و کسى که اين چنين است شايسته الگو برداری نيست، و اينکه اختلاف مطلقا وحدت را درپی نخواهد داشت .
 

اسلام و تروریسم

این جواب یک پژوهشگر آلمانی است در پاسخ به سوالی درباره ی اسلام و تروریست :

اون میگه : جنگ جهانی اول رو کی شروع کرد؟مسلمانها ؟جنگ جهانی دوم چی ؟مسلمانها ؟ کی 20 میلیون بومی رو در استرالیا کشت ؟مسلمانها ؟ کی روی هیروشیما و ناکازاکی بمب اتم انداخت ؟مسلمانها ؟ چه کسی بیشتر از 100 میلیون سرخ پوست رو در آمریکای شمالی کشت ؟مسلمانها ؟چه کسی بیشتر از 50 میلیون سرخ پوست رو در آمریکای جنوبی کشت ؟مسلمانها ؟
چه کسی 180 میلیون سیاه پوست آفریقایی تبار را به عنوان برده به اسارت گرفت و 88 درصد آنها مردند و در اقیانوس آتلانتیک انداخته شدند ؟مسلمانها ؟ نه و آنها مسلمان نبودند !!! قبل از هر چیز شما باید تعریف درستی و کاملی از تروریسم داشته باشید . اگر یک غیر مسلمان خلافی انجام بده ، فقط مرتکب یک جرم شده ... اما اگر یک مسلمان همان عمل را انجام دهد ، او یک تروریست است . پس اول این استاندارد دوگانه رو حذف کنید تا برگردیم سر حرفمون ( سوالی که ازش پرسیدن) .

تا جایی که می توانید این متن را انتشار دهید و این زنجیره را پاره نکنید ..

آشنائی با دشمنان يماني آل محمد ع

اول بايد بدانيم كه مخالفان وصی امام زمان ع در وقت ظهور، دشمنان آل محمد ص محسوب ميشوند گرچه ظاهراً شيعه و منتظر امام زمان ع باشند:

پیامبر ص فرمودند:

یهود هفتاد و یك فرقه شد، كه هفتاد فرقه اش جهنّمى و تنها یك فرقه اش أهل بهشت است، و آن همان فرقه اى است كه از وصیت موسى علیه السّلام پیروى كردند.

و نصارى هفتاد و دو فرقه شدند، هفتاد و یك فرقه اش أهل دوزخ و تنها یك فرقه ایشان أهل بهشت شدند، و آن همان گروهند كه از وصیت عیسى علیه السّلام پیروى كردند.

و این امّت نیز هفتاد و سه فرقه خواهند شد، كه هفتاد و دوتاى آنها در آتشند و تنها یك فرقه اش أهل بهشتند، و آن فرقه اى است كه از وصیت من پیروى خواهند كرد!

از حضرت أمیر علیه السّلام نقل است كه به رأس الیهود فرمود:

شما در دینتان چند فرقه شدید؟ گفت: بر چند و چند فرقه. حضرت علیه السّلام فرمود: كذب بافتى! سپس روى به مردم نموده و فرمود: بخدا قسم اگر مَسند برایم بیندازند و بر آن نشینم، به أهل تورات و أهل انجیل و أهل زبور و أهل قرآن به كتاب خودشان قضاء و داورى نمایم . یهود هفتاد و یك فرقه شد، كه هفتاد فرقه اش جهنّمى و تنها یك فرقه اش أهل بهشت است، و آن همان فرقه اى است كه از یوشع بن نون وصىّ موسى علیه السّلام پیروى كردند.

و نصارى هفتاد و دو فرقه شدند، هفتاد و دو فرقه اش أهل دوزخ و تنها یك فرقه ایشان أهل بهشت شدند، و آن همان گروهند كه از شمعون وصىّ عیسى علیه السّلام پیروى كردند.

و این امّت نیز هفتاد و سه فرقه خواهند شد، كه هفتاد و دوتاى آنها در آتشند و تنها یك فرقه اش أهل بهشتند، و آن فرقه اى است كه از وصىّ محمّد صلّى اللَّه علیه و آله پیروى خواهند كرد- در این حال دست مبارك خود را بر سینه اش زد- سپس فرمود:

سیزده فرقه از آن هفتاد و سه فرقه تماما دوستى و مودّت مرا مى پذیرند، كه تنها یكى از این سیزده فرقه أهل بهشتند، و ایشان گروه میانه رو هستند، و دوازده فرقه الباقى همه أهل آتشند.

الامالی شیخ طوسی، المجلس الثامن عشر ، 523 – 524 ؛ بشارة المصطفى، ص 216 ؛ الاحتجاج، ج ،1 ص 263 ؛ بحار الانوار، ج ،28 ص 5 .


در کتاب غيبت نعماني هم يك فصل مخصوص تحت عنوان: (سختيها و ناروائيهائي كه آٓن حضرت از مردم نادان مي بيند) در باب هفدهم نگاشته شده است

اما ببينيم آيا اين «مردم نادان» كه حضرت را آٓزار و سختي مي دهند چه كساني هستند؟ بت پرستان؟ مشركين؟ يا وهابيها؟

نه! همه آنها مسلمان نمایان ومدعيان پر طمطراق دين هستند! ٠

مگر خشكه مقدسان و حافظان قران و نماز شب خوانان، پدر صاحب الزمان ع، یعنی مولا علي ع را خون به دل نكردند؟ تا آنجا كه مجبور شد بيست و پنج هزار از آنان را بعد از اينكه سالها نصيحت و آگاهی گري در مغز خشك و متحجرشان كارگر نيفتاد و ول كن معامله هم نبودند، و مولا هر آيه اي از قران مي آورد، آيه اي مقابلش مي آوردند، لذا حضرت در ماموریت به ابن عباس چنین فرمود:٠
لَا تُخَاصِمْهُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّ الْقُرْآنَ حَمَّالٌ ذُو وُجُوهٍ تَقُولُ وَ يقولون
با آنها با قران استدلال مکن! هرچه بگوئي مقابلش آيه ميگويند....

تا آنکه هیچ راه حلي در قبال اين خشك مغزان مدعي دين و دينداري، جز شمشير باقی نماند و لذا مولا مجبور شد در جنگ نهروان، بعد از بي فائده ماندن همه بحثها و روشنگري ها، همه را از دم تيغ بگذراند و فتنه شان را با ذوالفقار خاموش گرداند؟ همه قران خوان و نماز گزار و ديندار! و در نهايت هم بفرمايد كه:

ايها النَّاسُ فَإِنِّي فَقَأْتُ عَيْنَ الْفِتْنَةِ وَ لَمْ يَكُنْ لِيَجْتَرِئَ عَلَيْهَا أَحَدٌ غَيْرِي. نهج البلاغه
اي مردم همانا كه من چشم فتنه را كور كردم و هيچكس جز من جرأت نميكرد اينكار را بكند (يعني شمشير را بكشد و زمين را از لوث وجود عابدان و حافظان قران خشكه مقدس كه جز خود كسي را به دينداري قبول ندارند پاك كند و چنانچه در اول انقلاب همينها رهبر انقلاب را خون بدل كردند تا اينكه صدايش عليه اينها در آمد)

آري همين گروه دينداران ! همين فتنه كور را در حين ظهور هم، با فرزند علي ع بپا خواهند كرد،

از غيبت نعماني و از زبان مبارك امام صادق ع بخوانيد و بشنويد:

إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ اسْتَقْبَلَ مِنْ جَهَلَةِ النَّاسِ أَشَدَّ مِمَّا اسْتَقْبَلَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص

مضمون حديث:
- آنگاه كه قائم ما(یمانی ع) قيام كند، از دست مردم جاهل و نادان سختيهائي مي كشد كه رسول خدا از دست مردم نادان جاهليت نكشيد!!!!٠

اگر فكر ميكنيد كه امام زمان ع از دست مردمان نادان و بي دين اين سختيها را مي كشد، سخت در اشتباهيد! بقيه حديث را بخوانيد:٠

- عرض كردم چرا و چگونه يابن رسول الله؟

- فرمود رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در حالی به سوی مردم آمد که آنان سنگ و چوب تراشیده را می‌پرستیدند، ولی وقتی قائم علیه السلام ظهور می‌کند، به سوی مردمی می‌آید که همگی قرآن را علیه او تفسیر و با آن استدلال می‌کنند!٠نعماني باب ١٧. حديث١و٢.

ملاحظه مي فرمائيد! اين نادانان و جاهلان! دينداران و اهل قران و تفسير هستند و خود را صاحبنظر در دين مي دانند! و به قائم ع، در دين اشكال ميگيرند! كه فتنه گر است! كه بدعتگر است! كه كذاب است و دروغگو! كه از دين خارج شده!

يعني همان فتنه اي كه جدش اميرالمؤمنين با آن روبرو شد! و نهايتاً مجبور شد فتنه كورشان را با شمشير بخواباند! چون به هيچوجه قانع نمي شدند و دست بردار هم نبودند!!! و در حين آغاز جنگ نيز به اصحابش فرمود:
مَصَارِعُهُمْ دُونَ النُّطْفَةِ وَ اللَّهِ لَا يُفْلِتُ مِنْهُمْ عَشَرَةٌ وَ لَا يَهْلِكُ مِنْكُمْ عَشَرَةٌ . نهج البلاغه
مضمون كلام: اين جاهلان و نادانان خشك مغز ديندار همه شان كشته خواهند شد، ده تا از آنها زنده نخواهد ماند و ده تا از شما كشته نخواهد شد!

و همينطور هم شد!
و اينبار هم فرمودند: قران خوانان و اصحاب فقهاي دين، در كوفه و نجف، «قران به دست!!» به جنگ قائم ع خواهند آمد! و با تأويل و دلائل قرآني، عليه اش استدلال!! خواهند كرد! و ول كن هم نخواهند بود! تا نهايتاً كار بجنگ كشد! اما يكي از آنها زنده نخواهند ماند و يكي از اصحاب قائم ع كشته نخواهد شد!

امام باقر ع می فرماید : قائم ع به سوی كوفه رهسپار می شود. در آن جا شانزده هزار نفر از بتریه (کسانی که معتقدند امام مهدی ع فرزند ندارد) ، مجهز به سلاح در برابر او می ایستند . آنان قاریان قرآن و فقهای در دین هستند . پیشانی های آنها از عبادت بسیار پینه بسته و چهره های آنها بر اثر شب زنده داری زرد شده است . اما کاملاً منفاق هستند . همگی می‌ گویند : ای فرزند فاطمه برگرد ، زیرا که ما به تو نیازی نداریم . پس قائم ع در پشت شهر نجف ، از عصر روز دوشنبه تا شامگاه بر آنان شمشیر می كشد و همه آنها را بدون توقف می كشد . دلائل الامامة ص 241 . معجم احادیث الامام المهدی ع ج 3 ص 306

طبعاً هم اكنون يماني آل محمد ع و انصارش هم با همين فتنه روبرو هستند!

و لذا فرمودند عليه يماني «التواء» خواهد شد! ٠

التواء يعني چه؟ يعني همين جنگ و غوغائي كه اهل دين و اصحاب فقهاي آخرالزمان عليه اش راه انداخته اند! و با توسل به قران و حديث! و ول كن معامله هم نيستند!

امیر المومنین ع فرمود : زمانی که قائم قیام کند از اهل فتوا (فتوا دهندگان) انتقام می‌ گیرد . کسانی که ندانسته از خود فتوا می‌ دادند . وای بر آنها و پیروان و تابعانشان . آیا دین ناقص بود که آنها کاملش کنند . یا در آن کجی و ناراستی بود که آنها راستش کنند . بیان الائمة ع ج3 ص298 . الزام الناصب ج 2 ص 200 . یوم الخلاص ص 410


اصحاب سفیه مراجع فقط در يك تهاجم وحشيانه حدود سيصد نفر از انصار پاك و بيگناه را كشته و به خاك و خون كشيدند و هم اكنون صدها نفر در زاندانهايشان مظلومانه محبوسند! بعد هم براي توجيح اعمال ضدبشري و وحشيانه خود به كذب و افتراء متوسل شده و بدروغ گفتند كه قيام مسلحانه كردند و قصد ترور مراجع را داشتند! در صورتي كه با تأكيد فرموده بودند كه قبل از خروج سفياني هيچ قيامي نخواهد بود!

پس بي دليل و بي جهت نبود كه امام باقر عليه آلاف التحية و السلام هزار اندي سال پيش اين موضوع را پيشگوئي كرده و هشدار دادند كه:
-.....ولا يحلُّ لمسلمٍ أن يلتوي عليه، فمن فعل فهو من أهل النّار؛ لأنّه يدعو إلى الحقّ والى طريقٍ مستقيم). النعماني ص 264 و بحار٥٢ص٢٣٢.
بر هيچ مسلماني حلال نيست عليه يماني وارد جنگ و غوغا شود! و هركس اينكار را بكند از اهل آتش است( اگرچه ديندار و اهل قران باشد مثل خوارج)

و اينك ما نيز در اينجا با همين جاهليت ، درگير و دست به گريبان هستيم، اصحاب فقهاء، قران و حديث بدست، به جنگمان آمده اند! و مگر ميشود اصحاب امام زمان ع، انصارالمهدي و انصار سيد احمد الحسن يماني ع باشيم و با آن مصائب و مشكلات كه آنها روبرو ميشوند ما نشويم؟

و مگر نفرمودند ايمان نخواهند آورد مگر نادرترينها:٠
والله لايكون ... حتي تمحصوا و تميزوا و حتي لا يبقي منكم الا الاندر فالاندر . نعماني ص٢١٦.
ظهور نخواهد شد تا اينكه امتحان شويد و نماند مگر نادرترينها در نادرترينها

نادرترينها در نادرترينها يعني چه؟ يعني منتظران كه خودشان در بين بشريت نادرترينند ، از هفت ميليارد يك در ده هزار هم نميشوند! تازه از ميان اين نادرترينها باز هم فقط نادر ترينها، در اول كار ايمان خواهند اورد! الاندر فالاندر! و الان اول كاريم! كه كم كم گوهرهاي نادر لشگر ده هزارنفره دارند جمع ميشوند! نادرترينها در نادرترينها! چنانچه در نهج البلاغه هم مولا اميرالمؤمنين مي فرمايد:.
يَعْطِفُ الْهَوَى عَلَى الْهُدَى إِذَا عَطَفُوا الْهُدَى عَلَى الْهَوَى وَ يَعْطِفُ الرَّأْيَ عَلَى الْقُرْآنِ إِذَا عَطَفُوا الْقُرْآنَ عَلَى الرَّأْيِ .....
حَتَّى لَا يَبْقَى مِنْكُمْ إِلَّا قَلِيلٌ كَالْكُحْلِ.

يعني آنگاه كه هدايت( قران و احاديث ) را طبق هواپرستيها و رياست طلبيها و منافع مادي خودشان تفسير ميكنند، خواهد آمد و هواها و نظرات را جمع كرده و طبق هدايت رفتار خواهد كرد، ( و طبعاً به منافع خيلي ها برخورده ، ترش كرده و دشمن خواهند شد، چنانچه با سيد احمدالحسن ع دشمن شدند آنگاه كه انگشت روي عيب و ايرادات حوزه نجف گذاشت)

تا اينكه (همه پشت خواهند كرد ) و نخواهد ماند مگر اندكي مثل سرمه چشم ( يعني آن ده هزار گوهر و دردانه اي كه با او قيام خواهند كرد)

و در اين مسير است كه توهينها و اهانتها را بايد متحمل شويم و بقول سيد ع قتل در راه خدا فقط قتل جسم نيست، قتل شخصيت نيز هست! آنهم بدست دين داران مدعی و نهروانيان:٠
- او قتل الشخصية و هو اعظم من قتل البدن.... تسقيط شخصياتهم في المجتمع بقول الزور.. المتشابهات ص ٣٩.
يعني قتل شخصيت با اهانات و افتراها در جامعه و طرد شدنها از طرف طرفداران علماي بدکار، بالاتر از قتل بدن است، ( وضعيتي كه امثال عمارياسرها و ابوذرها تحمل كردند)

از طرف مخالفيني كه در ادعا سر بفلك مي كشند و خود را صاحبان و متخصصان و دكانداران انحصاري دين!! ميدانند، اما از علم و اخلاق و تقوي كمترين بهره را دارند، و به فرموده امام صادق ع جاهلتر از جاهلان دوران جاهليت هستند با بتهائي از دين و حديث و قران!!

اخلاق و سطح اخلاقي مخالفين!

نمونه هائي از علم و اخلاق مخالفين يماني آل محمد ع را در همين فيس بوك مي بينيم، عده ايشان رفتند در مقابل سيد يماني قران بر سر نيزه كردند و صفحه قران بر سر نيزه را گشودند، اما وقتي با يكيشان بحث كرديم كه مدعي بود سي سال است درس دين ميخواند، مشخص شد حتي الفباي ظهور را بلد نيست و ميگويد اگر بگوئي آخرالزمان است، گناهكار ميشوي!!! و وقت تعيين ميكني و كذابي!!! بعد هم كه كم آوردند در دكانشان را بستند و جز ادمينها كسي نميتواند پست بگذارد!!! از بس كه قوي و دست پر هستند حتي از عهده انصار تازه ايمان آورده هم بر نمي آيند٠

اگر از نظر آنها، ارائه نشانه ها برای ظهور، از سوی اهل بیت ع امری عبث است، برای شیعیان اهل بیت ع چنین نیست بلکه چراغ راه است...

مطابق روایت، یمانی ع را کسانی خواهند شناخت که با احــــــادیث اهل بیت ع آشنائی دارند... و بی اعتبار یا بی اهمیت نشان دادن روایات اهل بیت ع، تنها از سوی افراد جاهل یا مغرض ساخته است!

با علامات ظهور در روایات و آوردن اسامی افرادی مانند مبارک، فهد و عبد الله یا پنجاه ستاره در پرچم آمریکا یا ظهور فردی سیاه پوست به عنوان رئیس جمهور در آمریکا!! یا ملخ های قرمز، یا خلع فرمانروایان عرب توسط مردم منطقه یا ظهور ملخهای قرمز رنگ یا برگزاری انتخابات در عراق، یا پیروزی کردها در انتخابات یا وقوع شورش در حمص و سپس ادامه آن در دمشق و بعد تقاضای آنها از جامعه بی المللی برای کمک یا ظهور کف دست در آسمان که جزء پنج علامت قطعی هست یا علائم خروج سفیانی یا ظهور نشانه قرانی دخان و ظاهر شدن صدها نشانه دیگر، هر انسان صاحب بصیرتی یقین می کند قطعا در عصر ظهور قرار خواهیم گرفت تا جائی که امام صادق ع می فرماید هر کس مرگ عبد الله را برای من ضمانت کند، من قائم ع را برای او ضمانت می کنم!

و اگر وقت وقت ظهور است و سفیانی در حال خروج! ، انفراد پرچم یمانی ع و استدلال به شهادت قران و اهل بیت و معجزات و کرامات و علم لدنی موجود در چهل کتاب نوشته شده ایشان برای اهل حق، سر سوزنی تردید برای اثبات ادعای ایشان باقی نمی گذارد

البته بودند افرادی مانند همین افراد جاهل که به پیامبر حق ص و به امام حسین ع حق هم ایمان نیاوردند و با انواع بهانه ها، از یاری ایشان سر باز زدند.....!!!

در صفحه ديگرشان باسم منتظران ظهور!!!! هر خزعبلاتي را عليه يماني آل محمد ميگذارند، اما تا مطلبي و لو علمي به نفع ايشان گذاشته ميشود بلافاصله پاك ميكنند، ادعاي دين و قران و انتظار نيز دارند و اگر دوباره گذاشتي خودت راهم اخراج ميكنند!! سطح اخلاق و تحمل و علم را ملاحظه ميكنيد؟ آيا شديدتر از جاهليت اولي نيست؟

در صفحه ديگرشان باسم منتظران نور!!!! كه دم از اخلاق و عرفان هم ميزنند! وقتي جوانكي هتاك و مدعي كه الفباي امر يماني را بلد نيست ولي خود را كارشناس يماني دانسته و تازگي كشف كرده كه اصلاً سيد احمدالحسن وجود خارجي ندارد!!! و با اصرار كارت ملي سيد را ميخواهد!!! و وقتي در بحث كم مي آورد به فحاشي و عربده كشي با ركيكترين و زشتترين كلمات روي آورده و سعي ميكند بساط بحث را به هم بريزد ! تا كم آوردنش لاپوشاني شود، با اين بهانه دروغ كه به مادرش اهانت شده و گفته شده تو توي شكم مادرت بودي ما با امپرياليزم و صهيونيزم مبارزه ميكردي و اكنون فريب آنها را نميخوريم ! و ادمينهاي اخلاق و عرفانمدار صفحه هم ، عوض اخراج جوانك هتاك و فحاش كه زشتترين كلمات را روي صفحه نوشته! و هنوز رو صفحه هست! اورا تشويق كرده و طرف مقابل را اخراج ميكنند و پشت سرش باهم حرف ميزنند!!! نور معرفت منتظران نور را مي بينيد؟

همه و همه اينها نمونه و نشانه اي از سطح فكر و فرهنگ و علم و يابه عبارت بهتر ناداني مخالفين يماني ال محمد ع است! كه همانا بتحقيق دشمنان جديد آل محمدند و در روز مصاف با قائم آل محمد ع به همان سرنوشتي دچار خواهند شد كه خوارج دچار شدند٠

آري برادران! بايد با صبر و تحمل همه سختيها و تلخيها و توهين و اهانتها را در اين راه بجان بخريم و چنانچه در غيبت نعماني امده:سختيها و ناروائيهائي كه آنحضرت از مردم نادان ميكشد ما هم بكشيم، تا پيام را به گوش همه برسانيم، تا حجت تمام شود. به شام و سوريه بنگريد! اليس الصبح بقريب!

ادله امام احمدالحسن( یمانی آل محمد ع ) برای شیعیان:

ایشان برای اثبات خود، دوازده دلیل ارائه فرموده اند که هر کدام به تنهایی برای اثبات کافی است

1- صدها بلکه هزاران رویای صادقه که در آن مومنین، رسول الله ص و حضرت زهرا س و اهل بیت ع را دیده اند، که آنها ع به حقانیت ایشان شهادت داده و فرموده اند هر کسی جز ایشان باطل است

البته این امکان برای هر طالب حقی میسور است که با خواندن دعائی خود این شهادت ملکوتی را تجربه کند.

روياى صادقه ، يكى دیگر از دلایل پیامبران و فرستادگان و یمانی علیه السلام http://farsi.almahdyoon.org/showthread.php?t=9439

دعا برای دیدن رویای صادقه http://www.mahdyoon.org/files/Doa_Roya.pdf

2- معرفت محکم و متشابه قرآن (علم لدنی) و انتشار شش جلد کتاب در خصوص متشابهات قرآن کریم و چهل جلد کتاب در خصوص راههای آْسمان و معارف اهل بیت ع
http://www.yamaani.com/article_list.php?cid=5da9ce52216fd138c8230b9293573b2f%FD

3- مکاشفات در بیداری مومنین در شهادت رسول خدا ص و اهل بیت ع به ایشان
که هزاران نفر از انصار در این خصوص رویاها و مکاشفات بسیاری را دیده اند

4- وصیت رسول اکرم ص به اسم ایشان و صفاتی که ایشان را در آن بیان فرموده اند
http://www.yamaani.com/

5- روایات متعدد اهل بیت ع در خصوص ایشان، محل تولد ایشان، سن ایشان، چهره ظاهری ایشان، غیبت ایشان و تمامی احوالات ایشان و شیعیان هم زمان با ظهور

هفتاد و چهار حدیث درباره مهدی اول علیه السلام و دوازده مهدی علیهم السلام http://farsi.almahdyoon.org/showthread.php?t=9267

6- شهادت خداوند با استخاره به قران، به توجه به اینکه خدای سبحان منزه از آنست که نسبت به کسی که از او طلب نصیحت می نماید، خیانت نماید


استخاره يكى دیگر از دلایل شناخت حقانیت یمانی علیه السلام
http://farsi.almahdyoon.org/showthread.php?t=9444

7- دعوت به حق و راه راست و اقرار به حاکمیت الهی در مقابل دعوت همه علمای شیعه به راه باطل و گمراهی، یعنی دعوت به دموکراسی و انتخابات

کتاب ذیل نوشته یمانی آل محمد ع است:
حاکمیت از آن خداوند است و نه مردم http://farsi.almahdyoon.org/showthread.php?t=8631

8- آگاه نمودن از اسرار غیبی و معجزات
کرامات و غیبیات: http://ar.al-mehdyoon.org/arabic/documents/books-Ansar/Karamat-wa-ghaybiyat.pdf

در این خصوص شیخ علی کورانی، از دشمنان ایشان و محقق معروف مهدویت، از ایشان طلب دو معجزه کرد که البته پس از اعتراف خود ایشان نسبت به تحقق هر دو معجزه، ایشان خواستار معجزه سوم دیگری شد!

اعتراف شیخ کورانی به دیدن دو معجزه از امام احمد الحسن ع

http://www.youtube.com/watch?v=w7ltO3wGObo&feature=youtu.be

9- دعوت همه علما به مناظره، اهل هر کتاب به کتابهای خودشان، اهل قرآن، به قرآن، اهل انجیل به انجیل، و اهل تورات به تورات

http://vb.al-mehdyoon.org/t7922.html نامه به مراجع

که البته کسی جرات اجابت دعوت ایشان را نداشت ولی باز هم انصار امام مهدی ع از همه مدعیان در فیس بوک یا چت روم ایمانی ع در مسنجر پالتاک دعوت به مناظره بر اساس ثقلین می نماید و مناظرات فراوان گذشته نیز جملگی با پیروزی قاطع انصار امام مهدی ع برگزار شده است بطوریکه پس از دوازده سال از شروع این دعوت هنوز یک ردیه در خصوص این دعوت مبارک به امضای احدی از بزرگان نرسیده است

10- دعوت به مباهله
که نشانه ای قرانی است و برای همه فرستادگان الهی صادق است که مطابق این آیه در خصوص پیامبر ص و جانشینان ایشان ساری و جاری است و البته مانند پیامبر ص کسی جرات اجابت مباهله با ایشان را نداشت

فَمَنْ حَاجَّكَ فيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبينَ . سوره آل عمران، 61

پس هر كه در اين [باره] پس از دانشى كه تو را [حاصل] آمده، با تو محاجه كند، بگو: «بياييد پسرانمان و پسرانتان، و زنانمان و زنانتان، و ما خويشان نزديك و شما خويشان نزديك خود را فرا خوانيم سپس مباهله كنيم، و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم.»

11- دعوت به قسم برائت
قسمی است که با صیغه شرعی خوانده می شود و صاحب آن پس از سه روز هلاک می شود.

که البته مطابق تنها اجابت برای این سوگند یا مباهله، شخصی به نام حیدر مشتت بلافاصله پس از سوگند قبل از بیرون آمدن از حرم حضرت عباس ع به دلیل سقوط یکی از پرچمهای حرم بر سر او هلاک گردید

12- دعوت از بزرگان علمای شیعه به درخواست هر معجزه ای
در این خصوص سید یمانی ع، از چند نفر از مراجع بطور خاص دعوت کرد که از ایشان طلب معجزه کنند که متاسفانه آنها نپذیرفتند!


http://www.yamaani.com/article_list.php?cid=4aed1a1e23311a6d8e8082e9d4fdded4
قسمت چهاردهم تا شانزدهم مجموعه ظهور کرده، به تفصیل ادله و گواهی در این زمینه را به تصویر کشیده است

پرسشهای بی پاسخ از فقهای آخر الزمان در خصوص دعوت یمانی ع


پرسشهای بی پاسخ از فقهای آخر الزمان در خصوص دعوت یمانی ع

 قال رسول الله ص: اذا ظهرت البدع فی امتی فعلی العالم ان یظهر علمه و الا فعلیه لعنة الله

پیامبر اکرم ص فرمودند: هنگامی که بدعتی در امتم ظاهر می شود، بر عالِم به آن واجب است، «علم» خود را اظهار کند، و گرنه لعنت خدا بر او باد

همچنان خود پیامبر ص، «علم» را نیز به دقت مشخص فرموده اند که منظور از علم چیست! «علم» اظهار نظر شخصی عالم نیست که از خود فتوا صادر کند! و بی جهت به فرستاده و وصی امام مهدی ع اسائه ادب کند!

قَالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله: إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ: آيَةٌ مُحْكَمَةٌ، أَوْ فَرِيضَةٌ عَادِلَةٌ، أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌ، وَ مَا خَلَاهُنَّ فَهُوَ فَضْلٌ».
كافي (ط - دارالحديث)، ج1، ص: 76

یعنی جز این نیست که علم بر سه قسم باشد: آیه محکم، فریضه عادل یا سنت قائم!

تفسیر مرحوم سید خمینی ره در چهل حدیث ذیل حدیث فوق چنین است:

«بدانكه «آیه محكمه» عبارت است از علوم عقلیه و عقاید حقه و معارف الهیه و «فرضیه عادله» عبارت است از علم اخلاق و تصفیه قلوب. و «سنت قائمه» عبارت است از علم ظاهر و علوم آداب قالبیه». (1)
سید خمینی ره در جای دیگر به این حدیث شریف كافی اشاره میكند كه علم را منحصر در سه چیز میداند در آنجا از «آیه محكمه» تعبیر به «علم عقاید» میكند.(2)


[1] . خمینی، روح الله، چهل حدیث، ص 391.
[2] . خمینی، روح الله، شرح حدیث (جنود عقل و جهل)، ص 8.

با توجه به روایت متقن پیامبر اکرم ص، حال یا یمانی ع در دعوت خود صادق است که تبعیت فقهای آخر الزمان از ایشان واجب است و در صورت سرپیچی آنها از فرستاده امام مهدی ع لعنت خداوند بر آنها!

یا آنکه ایشان دعوتشان صحیح نیست و بدعتی در دین خدا ایجاد کرده، که باز هم مطابق فرمایش پیامبر ص، سکوت بر این بدعت و عدم اظهار علم مطابق فرمایش خود پیامبر ص مساوی است با نفرین پیامبر ص و باز لعنت خدا بر آنها.....

پرسشهایی بسیار ساده را از فقهای آخر الزمان می پرسیم تا همگان بدانند که دلیل سکوت فقهاء، صرفا برای پاک کردن صورت مساله ایست که هرگز پاک شدنی است!


قطعا فرار از پاسخ به این سوالات اثبات حقانیت این دعوت با بینات روشن و واضح برای همه اهل ایمان خواهد بود.

1- آیا اهل بیت ع را در وعده خود در خصوص علائم قطعی و حتمی آخر الزمان صادق می دانید یا خیر؟؟

2- آیا امام مهدی ع فرزند دارند یا خیر؟؟

3- آیا قبل از امام مهدی ع فرزندشان خروج و قیام خواهند کرد یا خیر؟

4- آیا یمانی ع، فرزند امام مهدی ع است یا خیر؟

5- آیا یمانی ع، وصی پیامبر ص هستند یا خیر؟

6- آیا معیارهای شناختی را که اهل بیت ع و قران برای شناخت ایشان ارائه داده اند را قبول دارند یا خیر؟؟

7- آیا بتریه غیر از کسانی هستند که یمانی ع را فرزند امام مهدی ع نمی دانند یا خیر و چرا؟

8- آیا قبول دارند که علائم قطعی و حتمی ظهور برای عبور از فتنه های آخر الزمان توسط اهل بیت ع به شیعیان ارائه شده یا خیر؟

9- آیا قبول دارند لشکر ایشان فقط ده هزار نفر بیشتر نیست یا خیر؟؟

10- آیا قبول دارند هم زمان با یمانی ع، کلیه حکومتهای همان زمان مصداق طاغوت هستند یا خیر؟

11- آیا قبول دارند که خداوند به وعده خود که توسط اهل بیت ع داده عمل می کند یا خیر؟؟

12- نظر ایشان در خصوص دهها نشانه ای که با اسم و مشخصات کامل بر زمانه ما کاملا منطبق است و نشان می دهد سفیانی در حال خروج از شام است چیست؟؟

13- آیا قبول دارند مطابق روایات متواتر از فریقین، بزرگترین دشمن ایشان فقها هستند یا خیر؟

14- آیا قبول دارند اکثر متشیعین مطابق روایت ایشان را انکار خواهند کرد یا خیر؟؟

15- آیا قبول دارند که مطابق روایت اهل مشرق و اهل مغرب او را در ابتدا لعن خواهند کرد یا خیر؟

16- آیا قبول دارند ایشان با احادیثی با شیعیان سخن می گویند که سفیهان آنها را انکار خواهند کرد یا خیر؟؟

17- آیا امکان دارد فقها، بخاطر منافع نامشروعشان در خصوص خمسی که امام مهدی ع آن را در دوران غیبت بر شیعیان حلال کرده بودند ولی آنها بر خلاف دستور امام مهدی ع آن را واجب و بعد آن را با اسراف مصرف می کنند جبهه گرفته باشند یا خیر؟

18- آیا امکان دارد که دشمنان ایشان همان فقهایی باشند که نزول و ربا را در بانکهای اسلامی خود!! با فتوای خود حلال کرده اند!!؟؟

19- آیا امکان دارد دشمنان ایشان همان فقهایی باشند که علمی خودبافته را به عنوان «رجال» درست کرده باشند تا هر روایتی را که دلخواه آنان نباشد راحت انکار کرده و با سفسطه بگویند که سند آن ضعیف است با آنکه متواترا آن روایت نقل شده باشد؟؟ تا راحت هر بلایی که بخواهند بر سر دین خدا در بیاورند یا خیر!؟

20- آیا قرار نبوده قائم ع با امر جدیدی بیاید که کسی تا آن زمان نشنیده بوده و کسی تا قبل از یمانی ع از موضوع دوازده مهدی ع یا همان مهدیین ع هیچ اطلاعی نداشته با آنکه بیش از صد و بیست روایت در کتب معتبر شیعه در این زمینه موجود بوده؟؟

ممنون خواهیم شد عزیزان اهل علم موجود در فیس بوک یا افرادی که به اقایان فقهاء، دسترسی دارند، با ذکر شماره و به دقت و حوصله پاسخ این سوالات ساده را بدهند تا مشخص شود بنیه علمی فقهای آخر الزمان با ادعاهای گزاف آنها در معرفت چقدر سنخیت دارد!!

تقلید حرام است،حرمت تقلید در کلام اهل بیت



بسم الله الرحمن الرحیم

چرا تقلید حرام است؟

فقهای گمراه کننده ، برای مردم نا آگاه، دلایلی می آورند ، که داشتن مرجع تقلید و تبعیت بی چون و چرای آنان بر همه واجب است و با آن مردم را فریب داده اند تا جایی که می گویند : اعمال آنها بدون داشتن مرجع تقلید ، نزد خداوند متعال پذیرفته نمی باشد . مردم نیز حکم آنان را بدون تحقیق و تفکر ، در اصول و فروع دین می پذیرند . غافل از کلام خدا و احادیث محمد و آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین


اما دلایلی که فقهاء با آن ، مردم ساده و بی خبر از دین خدا را به انحراف کشانده اند را با هم بررسی می کنیم



همانطور که می دانید ، تفسیر و تاویل قرآن را ، طبق نص قرآنی فقط و فقط ، خداوند و راسخون در علم می دانند

هُوَ الّذِيَ أَنزَلَ عَلَیْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آیَاتٌ مّحْكَمَاتٌ هُنّ أُمّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمّا الّذِینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِیلِهِ وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلّ اللّهُ وَالرّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنّا بِهِكُلّ مّنْ عِندِ رَبّنَا وَمَا یَذّكّرُ إِلّأ اُوْلُواْ الالْبَابِ

اوست کسی که کتاب را بر تو نازل کرد . بعضی از آیات آن محکم است که آن ام الکتاب است و بقیه متشابه . اما کسانی که در قلبهای آنان انحراف است ، به دنبال متشابه آن میروند ، زیرا به دنبال فتنه هستند و می خواهند آن را تاویل کنند . و تاویل آن را نمی دانند ، مگر خداوند و راسخون در علم . کسانی که می گویند به آن ایمان داریم ، تمام آن از جانب پروردگار ما می باشد . پس جز صاحبان خرد کسی پند نمی گیرد (آل عمران: 7)



حال ببینیم راسخون در علم چه کسانی هستند . و طبق این آیه ، هر کس جز آنها بخواهد قرآن را تاویل و تفسیر کند ، قلب منحرف دارد و به دنبال فتنه است . بهتر است بگوییم که پا در جای پای ابوحنیفه گذاشته است



امام علی ع فرمود : کجایند کسانى که پنداشتند که راسخون در علم، غیر از ما اهل بیت هستند؟ همانا آنها بر ما دروغ مى بندند و بر ما ستم روا مى دارند . نهج البلاغه، ج 2 ص 27 . خطبه 144



امام باقر ع فرمود : ما راسخون در علم هستیم و ما تاویلش را می دانیم . وسائل الشیعة ج27 ص 198



امام صادق ع فرمود : راسخون در علم امیر المومنین ع و امامان ع از فرزندان ایشان می باشند . اصول کافی ج 1 ص 213 . وسائل الشیعة ج 27 ص 179



پس باید تفسیر و تاویل قرآن را ، فقط از رسول الله ص و اهل بیت ع بگیریم ، نه هیچکس دیگر و نه با عقول ناقص خود آیات کریمه قرآن که ابوحنیفه های این زمان تفسیر به رأی می کنند


پیامبر ص فرمود: کسی که فتوا دهد و ناسخ را از منسوح و محکم را از متشابه نمی شناسد، هم خود هلاک شده و هم دیگران را هلاک نموده است! (أصول الكافي : ج1 : ص43.)


امام کاظم ع فرمود: هر کس به عقل خود، نظر داد، هلاک شد و کسی که کتاب خدا و قول پیامبر ص را رها کند، کافر شده است!( أصول الكافي : ج1 : ص56 )


دلیل نخست فقهای آخر الزمان در خصوص عدم وجوب تفقه در دین از قران:


وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنفِرُواْ كَآفّةً فَلَوْلَ نَفَرَ مِن كُلّ فِرْقَةٍ مّنْهُمْ طَآئِفَةٌ لّیَتَفَقّهُواْ فِی الدّینِ وَلِیُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَیْهِمْ لَعَلّهُمْ یَحْذَرُونَ

مؤمنان نمی توانند همگی کوچ کنند ، پس چرا از هر گروهی ، طایفه ای از آنان کوچ نمیکنند تا در دین آگاهی پیدا کنند ، تا هنگام بازگشت به سوی قوم خود آنها را هشدار دهند ، بلکه خودداری کنند. سوره العذاب(التوبة): 122


تفسیر آنان(فقهای آخر الزمان) از این آیه این است که نیاز نیست همه ی مردم به دنبال آگاهی و تفقه در دین خدا بروند و کفایت می کند که عده ای معرفت و شناخت از دین حاصل کنند و بقیه باید از آنان تقلید کنند، حال ببینیم تفسیر اهل بیت ع راجع به این آیه و همچنین گفتار فقهای خائن آخر الزمان ، که مردم را از دین خدا دور کرده و می گویند نیازی نیست همه در دین تحقیق کنند ، چیست؟


على بن أبى حمزه گوید : شنیدم که حضرت صادق ع مى فرمود : در دین آگاهی کسب کنید، زیرا هر که در دین آگاهی پیدا نکند ، مانند صحراگردان است . خداوند در کتابش مى فرماید : تا در دین آگاهی پیدا کنند ، تا هنگام بازگشت به سوی قوم خود آنها را هشدار دهند، بلکه خودداری کنند . اصول کافی ج 1 ص 31



یعقوب بن شعیب گوید : به امام صادق ع عرض کردم : چون براى امام حادثه ای اتفاق افتد (وفات نماید) مردم چه کنند ؟ فرمود : قول خداى عزوجل کجاست که مى فرماید : پس چرا از هر گروهی ، طایفه ای از آنان کوچ نمی کنند تا در دین آگاهی پیدا کنند ، تا هنگام بازگشت به سوی قوم خود آنها را هشدار دهند ، بلکه خودداری کنند . سفر کنندگان تا زمانی که در طلب هستند معذورند و آنها که در انتظارند ، تا زمان بازگشت یاران خود معذورند. )اصول کافی ج 1 ص 378)



عبد الاعلى گوید : از امام صادق ع راجع به قول عامه پرسیدم که گویند : رسول خدا ص فرموده : هر که بمیرد و امامى نداشته باشد ، به مرگ جاهلیت مرده است . فرمود : درست است به خدا . عرض کردم : امامى وفات کرده و مردى در خراسان است ، و نمی داند وصى او کیست ، همین دورى از امام براى او عذر نیست ؟ فرمود : براى او عذر نیست . همانا چون امامی بمیرد ، وصیش، حجت بر کسانى که در شهر او هستند خواهد بود . و بر کسانی که در شهر امام نیستند ، چون خبر وفات او را شنیدند ، لازم است کوچ کنند ، همانا خداى عزوجل مى فرماید : پس چرا از هر گروهی ، طایفه ای از آنان کوچ نمی کنند تا در دین آگاهی پیدا کنند ، تا هنگام بازگشت به سوی قوم خود آنها را هشدار دهند ، بلکه خودداری کنند. (اصول کافی ج 1 ص 378)



محمد بن مسلم گوید : به امام صادق ع عرض کردم : براى مردم رواست که چون امامى بمیرد ، امام بعد از او را نشناسد ؟ فرمود : اما براى اهل این شهر ، یعنى مدینه روا نیست و نسبت به شهرهاى دیگر ، معذوریت آنها به اندازه رسیدنشان است ، همانا خدا مى فرماید : مؤمنان نمی توانند همگی کوچ کنند ، پس چرا از هر گروهی ، طایفه ای از آنان کوچ نمی کنند تا در دین آگاهی پیدا کنند ، تا هنگام بازگشت به سوی قوم خود آنها را هشدار دهند ، بلکه خودداری کنند .(اصول کافی ج 1 ص 378)



امام رضا ع فرمود : خداوند می فرماید : از اهل ذکر بپرسید اگر نمی دانید و می فرماید: پس چرا از هر گروهی ، طایفه ای از آنان کوچ نمی کنند تا در دین آگاهی پیدا کنند ، تا هنگام بازگشت به سوی قوم خود آنها را هشدار دهند . پس همانا که بر شما سؤال کردن و رجوع به ما ، واجب و فریضه می باشد . تفسیر عیاشی ج 2 ص 261 . بصائر الدرجات ص59، بحار الانوار، ج 23 ص 183.


در هیچ کدام از احادیثی که درباره این آیه ذکر شد ، اهل بیت ع نگفتند که برخی دین را یاد بگیرند و بقیه تقلید کنند . بلکه این آیه را درباره وفات حجت خدا و درباره اشخاصی که در شهر حجت خدا نیستند ، تاویل فرمودند . که لازم نیست همه به شهر امام سفر کنند ، تا از صحت خبر وفات حجت آگاهی پیدا کنند . و کفایت می کند که عده از آنها سفر کنند و در هنگام بازگشت به قوم خود ، خبر را بدهند، بلکه در دو حدیث می بینیم که تفقه و دین آموزی را برای همه دستور دادند . همچنین رجوع را به خودشان اهل بیت ع امر فرمودند . نه غیر معصوم



احادیثی که صراحتا مسلمانان را به طلب علم و یادگیری در دین دستور داده اند:



فضل گوید از امام صادق ع شنیدم که مى فرمود : بر شما واجب است که در دین خدا دانشمند شوید و صحراگرد نباشید ، زیرا آنکه در دین خدا دانشمند نشود ، خدا روز قیامت به او توجه نکند و کردارش را پاکیزه نشمارد .(اصول کافی ج 1 ص 31)



رسول خدا ص فرمود : طلب علم بر هر مسلمانى واجب است ، همانا خدا دانشجویان را دوست دارد .(اصول کافی ج 1 ص 30)حضرت صادق ع فرمود : طلب علم واجب است . (اصول کافی ج 1 ص 30)



امیر المؤمنین ع فرمود : اى مردم ، بدانید کمال دین ، طلب علم و عمل بدان است ، بدانید که طلب علم بر شما ، از طلب مال واجب تر است . زیرا مال براى شما قسمت و تضمین شده است . عادلى آن را بین شما قسمت کرده و تضمین نموده و به شما مى رساند . ولى علم نزد اهلش نگهداشته شده و شما مأمورید که آن را از اهلش طلب کنید ، پس آن را بجویید .(اصول کافی ج 1 ص 30)

و طبق این احادیث بسیار روشن ، طلب علم در دین خدا بر تمام مسلمانان واجب است



دلیل دوم فقهای آخر الزمان در خصوص وجوب مراجعه به آنان از قران:




فَسْأَلُواْ أَهْلَ الذّكْرِ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ

از اهل ذکر بپرسید اگر نمی دانید، (نحل: 43 و انبیاء: 7)



که پیشوایان گمراهی خود را به عنوان اهل ذکر یا متخصص و کارشناس دین به مردم معرفی کرده اند . با اینکه طبق احادیث اهل بیت ع ، اهل ذکر فقط رسول الله (ص) و اهل بیت (ع) هستند . شاید آنان خود را از اهل بیت ع و امامان معصوم ع می دانند!



امیر المومنین امام علی ع درباره گفتار خداوند عزوجل ، از اهل ذکر بپرسید اگر نمی دانید، فرمود : اهل ذکر ما هستیم .( کنز الفوائد ص 162 . بحار الانوار ج 23 ص 186)




امام علی ع فرمود : همانا ذکر رسول الله ص می باشد و ما اهل ایشان هستیم . بحارالانوار ج 23 ص 184



امام باقر ع درباره گفتار خداوند متعال ، از اهل ذکر بپرسید اگر نمی دانید فرمود : رسول الله (ص) و اهل بیت (ع) ایشان همان اهل ذکر هستند و آنها امامان هستند . بصائر الدرجات ص60، بحار الانوار ج 23 ص 179



امام صادق ع درباره آیه ی ، فَسْأَلُواْ أَهْلَ الذّكْرِ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ، فرمود : ذکر، محمد (ص) است و ما اهل ایشان هستیم و ما سؤال شوندگانیم . بصائر الدرجات ص 60 . بحار الانوار ج23 ص 179




امام رضا ع فرمود : خداوند متعال می فرماید : از اهل ذکر بپرسید و ایشان امامان می باشند اگر نمی دانید . پس بر آنها واجب است که از ایشان بپرسند . بصائر الدرجات ص 62، بحار الانوار ج 23 ص 176



امام رضا ع فرمود : خداوند می فرماید : فَسْأَلُواْ أَهْلَ الذّكْرِ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ و می فرماید: پس چرا از هر گروهی ، طایفه ای از آنان کوچ نمی کنند تا در دین آگاهی پیدا کنند ، تا هنگام بازگشت به سوی قوم خود آنها را هشدار دهند . پس همانا که بر شما سؤال کردن و رجوع به ما، واجب و فریضه می باشد . تفسیر العیاشی ج 2 ص 261 . بصائر الدرجات ص 59، بحار الانوار ج 23 ص 183


احادیثی که فقهای گمراه کننده با آنها بر شریعت مردم حکومت می کنند:


حدیث اول


اولین حدیث که فقها به آن استناد می کنند ، در توقیعی (نامه) از امام مهدی ع است ، که در آن ذکر شده : در زمان وقوع حوادث به راویان حدیث ما مراجعه کنید .


که این توقیع را (البته نه مثل این افراد بریده شده و بر حسب هوای نفسشان) مورد بررسی قرار می دهیم:



از اسحاق بن یعقوب که گفت : از محمد بن عثمان عمری (سفیر دوم امام مهدی ع) خواستم که برایم ، جوابی از سوالتی که داشتم ، بیاورد . پس توقیعی به خط مولیمان صاحب الدار ع آورد : ... در زمان وقوع حوادث به راویان حدیث ما مراجعه کنید ، که آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا هستم ، و اما محمد بن عثمان عمری ، که خدا از او و پدرش )سفیر اول امام مهدی ع) که قبل از او بود راضی باشد ، که همانا او امین من است و امر او امر من است ... و اما خمس که من آن را تا زمان ظهور امرمان ، بر شیعیانمان مباح کردم ، و آن را بر ایشان حلال کردم ، تا ولادت آنان پاکیزه باشد و ناپاک به دنیا نیایند .الغیبة - الطوسی ص 290 . کمال الدین ص 483



در این توقیع ، می بینیم که امام رجوع را به راویان حدیث ایشان را امر فرمود، همان کسانی که امر ایشان، امر امام مهدی ع می باشد، سفرای امام ع ، در غیبت صغری می باشند . زیرا امام ع بعد از امر به رجوع به راویان حدیث ایشان ، سریعا به افراد خاص یعنی سفیر دوم و سفیر اول اشاره فرمودند و امر آنها را امر خودشان برشمردند نه هر کسی که حدیث روایت کند! چون احادیث امام مهدی ع را سفرای ایشان ، که با امام ع ارتباط داشتند و احادیث را از ایشان می گرفتند برای ما می آوردند و همانطور که واضح است ، سفرا از خودشان امری نمی کردند ، بلکه امر امام ع را به مردم می رساندند



حتی اگر بخواهیم رجوع به رویان احادیث را برای زمان غیبت تامه (کبری) نیز بدانیم ، که فرض محال است ، زیرا توقیع روشن است که مربوط به سفرای امام ع می باشد ، اما امام ع فرمود راوی حدیث . و نفرمود که کسی از خود حکمی در مسأله ای صادر کند . بلکه در مسأله ای که به ایشان برده می شود، حدیثی درباره آن موضوع از اهل بیت ع نقل کنند ، تا آن شخص از حدیث، حکم خود را بگیرد . یعنی از امام معصوم و حجت خدا .


هیچکدام از سفرا نیز از خود حکمی ندادند و همیشه حکم را از امام مهدی ع می گرفتند و به مردم می دادند، اما مسئله ی جالبی که در همین توقیع دیده می شود ، که فقهای این زمان از آن به مردم چیزی نمی گویند ، این است که امام مهدی ع ، خمس را تا وقت ظهور امر ایشان مباح کردند در صورتی که این مراجع ، مردم را به پرداخت خمس امام ع به ایشان فرا می خوانند و به مردم می گویند که پرداخت خمسی که امام مهدی ع آن را بر مردم مباح و حلال کرده، واجب است . یعنی مخالف دستور امام مهدی ع

حدیث دوم


به حدیثی اشاره می کنند که امام حسن عسکری ع بر حسب گمان آنها، امر به تقلید از فقها فرموده و آن را واجب کرده است .



فَأَمَّا مَنْ كَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ، حَافِظاً لِدِينِهِ، مُخَالِفاً لِهَوَاهُ، مُطِيعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ يُقَلِّدُوهُ.

پس اگر در میان فقیهان کسی بود که بازدارنده ی نفسش و حافظ بر دینش و مخالف هوا و هوسش و مطیع امر مولیش باشد ، عوام «می توانند» از او تقلید کنند



حال این دلیل ایشان را مورد بررسی قرار می دهیم



امام حسن عسکری ع فرمود : امام صادق ع فرمود : بین عوام ما و علمای ما و عوام یهود و علمای یهود ، از جهتی شباهت و از جهتی فرق است . اما شباهت آنها اینکه همانا خداوند عوام ما را به خاطر تقلید از علمایشان مذمت فرموده ، همانطور که عوام آنها را مذمت فرموده است ... پس اگر کسی از فقهاء ، بازدارنده ی نفسش و حافظ بر دینش و مخالف هوا و هوسش و مطیع امر مولیش بود ، پس اگر عوام بخواهند ، می توانند تقلیدش کنند . الاحتجاج ج 2 ص 263


چگونه ممکن است که امام حسن عسکری ع از امام صادق ع حدیثی نقل می کنند، که امام صادق ع فرموده است که خداوند مذمت مقلدان فرموده ، چه یهودی چه مسلمان . اما امام حسن عسکری ع در ادامه بعد از ذکر این حدیث ، که خود از امام صادق ع نقل فرموده ، تقلید را اجازه داده است ؟ آیا در حدیث دست برده شده ؟



بر فرض محال هم که امام حسن عسکری ع نیز اجازه تقلید داده باشد . حدیث می گوید که «فللعوام» یعنی اگر عوام بخواهند . یعنی اختیاری است . و نه این که «علی العوام» که معنای آن چنین باشد که عوام باید تقلیدش کنند . در صورتی که فقهای گمراهی می گویند ، باید تقلید کنند و گرنه اعمال عبادی آنها پذیرفته نخواهد شد!



تازه چه کسی جز خدا یا حجت معصوم ، می داند که دیگری در آشکار و پنهان این خصوصیات را دارد یا خیر؟ آیا این مردم ، مراجع خود را شب و روز مراقبت کرده اند و در خلوت های آنها نیز حضور داشتند . تا این خصوصیات را بر ایشان تطبیق دهند ؟

حدیث سوم

دلیل دیگری که پیشوایان گمراهی برای مردم بی اطلاع از احادیث اهل بیت ع می آورند، حدیثی البته باز هم بریده شده از امام صادق ع است ، که امام صادق ع فرموده اند: کسانی که حدیث ما را روایت کند و در حلل و حرام ما نظر افکند و احکام ما را بفهمد، باید به حکم او راضى شوند ، همانا من او را حاکم شما قرار دادم . اگر طبق دستور ما حکم داد و یکى از آنها از او نپذیرفت ، همانا حکم خدا را سبک شمرده و ما را رد کرده است، و آنکه ما را رد کند خدا را رد کرده ، و این در مرز شرک به خدا است


اما ابتدا حدیث را کامل بخوانیم

عمر بن حنظله گوید : از امام صادق ع پرسیدم : دو نفر از ما ، راجع به وام یا میراثى نزاع دارند و نزد سلطان و قاضیان وقت به محاکمه مى روند ، این عمل جایز است ؟ فرمود: کسی که در موضوعى حق یا باطل نزد آنها به محاکمه رود ، چنان است که نزد طاغوت به محاکمه رفته باشد ، و آنچه او برایش حکم کند ، اگر چه حق مسلم باشد ، چنان است که مال حرامى را مى گیرد ، زیرا آن را به حکم طاغوت گرفته است ، در صورتى که خدا امر فرموده است به او کافر باشند . خداى تعالى فرماید : یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحاكَمُوا إِلَى الطّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یَكْفُرُوا بِهِ . مى خواهند به طاغوت محاکمه برند ، در حالى که به آنها امر شده است که به او کافر شوند . النساء: 60 . عرض کردم : پس چه کنند ؟ فرمود : نظر کنند به شخصى که از خود شماست . کسانی که حدیث ما را روایت کند و در حلال و حرام ما نظر افکند و احکام ما را بفهمند ، به حکمیت او راضى شوند . همانا من او را حاکم شما قرار دادم ، اگر طبق دستور ما حکم داد و یکى از آنها از او نپذیرفت، همانا حکم خدا را سبک شمرده و ما را رد کرده است ، و آنکه ما را رد کند خدا را رد کرده ، و این در مرز شرک به خدا است . اصول کافی ج 1 ص 67

این حاکم ، حاکم مملکت و کشور ، یا حاکمی که احکام شرعی صادر کند ، یا حاکمی که باید در همه امور مطیع او باشیم ، نیست . بلکه حاکم به معنای قاضی یا حکم یا داور ، آن هم به اقتضای حدیث اهل بیت ع می باشد

استنباط احکام با عقل

می دانیم که یکی از منابعی که مراجع تقلید ، احکام را توسط آن استنباط می کنند، «عقل» است . البته عقول ناقصه ی ایشان . حال ببینیم نظر قرآن و اهل بیت ع درباره ی عقل انسان غیر معصوم ، و رابطه ی آن با دین خدا چیست؟ آیا عقول ما که معصوم نیستیم به اندازه ای هست ، که هر خیری را ، خیر ببینیم و هر شری را ، شر ببینیم؟

وَ عَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَیْئًا وَ هُوَ خَیْرٌ لّكُمْ وَ عَسَى أَن تُحِبّواْ شَیْئًا وَ هُوَ شَرّ لّكُمْ وَ اللّهُ یَعْلَمُ وَ أنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ
و شاید از چیزی اکراه داشته باشید و آن برای شما خیر باشد ، و شاید چیزی را دوست بدارید که برای شما شر باشد . و خدا می داند و شما نمی دانید. (البقرة: 216)


امام زین العابدین ع فرمود : همانا دین خدای عزوجل ، با عقلهای ناقص و آراء و نظرات باطل ، و قیاس های فاسد ، بدست نمی آید . بدست نمی آید مگر با تسلیم . پس هر کس تسلیم ما شد ، به سلامت رسید ، و هر کس به ما اقتدا کرد ، هدایت یافت ، و هر کس به قیاس و یا رأی و نظر خود پرداخت ، هلک شد . و هر کس که اگر ما چیزی بگوییم یا حکمی کنیم ، در درون خود نسبت به آن حرج و انکار ورزد ، به کسی که سبع المثانی و قرآن را نازل کرده کافر شده است ، در حالی که خودش هم نمی داند . کمال الدین ص 324، مستدرک الوسائل ج 17 ص 262 . بحار الانوار ج 2 ص 303


ابو بصیر گوید : به امام صادق ع عرض کردم : مطالبى براى ما پیش مى آید که حکمش را از قرآن و سنت نمى فهمیم ، پس آیا خود رأیی دهیم ؟ فرمود : نه ، زیرا اگر رای تو درست باشد، پاداشی ندارى ، و اگر خطا کنى بر خدا دروغ بسته اى . اصول کافی ج 1 ص 56



استنباط احکام از طریق اجماع


یعنی در حکمی که نه در قرآن آمده است و نه در احادیث ، به رأی اکثریت عالمان عمل شود . یعنی علما با هر روشی (قیاس یا عقل) حکمی صادر کنند ، یا بهتر است بگوییم بدعت گذاری کنند ، و مردم نیز از بدعت آنها تبعیت کنند


در مطالب گذشته ، روشن شده است که این امر نیز باطل است و نیازی به توضیح بیشتر نیست . فقط خطبه ای از امیر المومنین ع ما را کفایت می کند


امام علی ع فرمود : در حکمى از احکام ، به نزد یکى از ایشان مسئله اى مى آید ، به رأی خود حکمى مى دهد . سپس ، آن مسئله را عینا نزد دیگرى مى برند ، به خلاف رأی پیشین رأیی مى دهد . سپس قاضیان ، آن مسئله را به نزد رهبرى که آنها را به شغل قضا برگماشته مى برند و او آراء همه ایشان را صواب مى شمارد . خدایشان یکى است و پیامبرشان یکى است و کتابشان یکى . آیا خداى سبحان آنان را به اختلاف فرمان داده ، و اکنون از او فرمان مى برند ، یا آنان را از اختلاف نهى کرده ، و اکنون عصیان مى ورزند؟ آیا خداوند دینى ناقص فرستاده ، و از آنها براى کامل کردنش یارى خواسته ، یا در آوردن دین ، با خدا شریک بوده اند ، و اکنون بر آنهاست که رأی دهند و بر خداست که به رأیشان راضى شود ؟ نهج البلاغه ج 1 ص 54 . کلام (خطبه) 18


نتیجه

با حدیثی از امام صادق ع نتیجه گیری می کنیم


ابوبصیر گوید از امام صادق ع در باره آیه : اتّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابا مِنْ دُونِ اللّهِ . علما و راهبان خویش را پروردگار خود گرفتند نه خدا را (سوره توبه: 31) ، پرسیدم . فرمود : بخدا سوگند که علما و راهبان مردم را به عبادت خویش نخواندند ، و اگر هم مى خواندند آنها نمى پذیرفتند ، ولیکن حرام خدا را براى آنها حلال ، و حلالش را برای آنها حرام کردند ، بنابراین آنها ندانسته و نفهمیده ، عبادت ایشان کردند . اصول کافی ج 1 ص 53


ای مردم دست از عبادت بتهایی (مراجع تقلید) که غیر از خداوند ، البته ندانسته و نفهمیده می پرستید ، بردارید . که آنان را شریکانی برای حکم خدا قرار داده اید . زیرا قرآن و اهل بیت ع یعنی ثقلینی که رسول خدا ص سفارش آنها را به ما کرده است ، ما را به شدت از این کار نهی می کنند


و الحمد لله رب العالمین


و صلی الله علی محمد و آل محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیما کثیرا

افشای بدعت علم رجال

در آخر الزمان، مطابق نصوص دینی متواتر، فقهای بی عمل برای بازی با دین خدا برخی از احکام الهی را برای تطبیق دین با هواهای نفسانی خودشان تغییر می دهند...

بدعت به اموری گفته می شود که فقهاء با نظر شخصی خودشان اختراع کرده و سفیهانه آن را به نام دین خدا به مردم عوام و بی اطلاع عرضه می نماید، اموری که در کلام خدا و کلام اهل بیت ع هرگز مستمسکی برای استناد نداشته و با این کار خودشان، با دین خدا بازی می کنند

از جمله این بدعتها، بدعت علم رجال برای روش تشخیص احادیث صحیح از غیر صحیح می باشد، که البته این روش تنها ابزاری برای سفسطه و ردّ احادیث اهل بیت ع است که مطابق با امیال و هواهای نفسانی آنها نیست

چه آنکه اصولا پس از گذشت بیش از هزار سال از تاریخ نشر کتب اصلی شیعه، هنوز جعلی بودن حتی یک روایت در کل کتب شیعه اثبات نشده است و دلیل این بازیها با دین خدا، صرفا باز کردن دکان و دعوی تخصص در دین خدا! و دلسوزی نسبت به آن بیش از اهل بیت ع! بوده که بطلان آن نیاز به شرح و توضیح بیشتری ندارد....

قابل ذکر آنکه نان فقهای بی عمل آخرالزمان از همین بـــــدعتها پخته می شود!

با همین بدعتها، روایت توقیع خمسی را که امام مهدی ع بر شیعیان در طول دوران غیبت خویش حلال شمرده اند، بی اعتبار کرده!!، سپس آنها همان خمس حلال را واجب کرده و سخاوتمندانه! با تصرف غیر مشروع در مال امام مهدی ع! از آن ارتزاق می کنند....(تفصیل این بدعت بزرگتر در مقاله خمس روی صفحه حقیر ذکر شده است)

https://www.facebook.com/photo.php?fbid=1874642046102&set=a.1376206545526.47267.1842726856&type=1&relevant_count=1

(آری خمس در دوران غیبت مطابق دستور امام مهدی ع بر شیعیان حلال بوده، و فقهای آخرالزمان برای سوء استفاده شخصی از خمس، خودشان آن را واجب کرده اند)

اجازه فرمائید قبل از نقد بدعت رجال، تعریفی از آن را خدمت دوستان عزیز عرض کنیم، سپس بطلان آن را به وضوح روشن کنیم

تعريف علم الرجال :

لعل أحسن التعاريف التي عرّف بها علم الرجال ما ذكره المولى علي كني في حاشية توضيح المقال قال : هو ( ما يبحث فيه عن أحوال الراوي من حيث اتصافه بشرائط قبول الخبر و عدمه ) وجيزة في علم الرجال للمشكيني : الهامش ص18

بهترین تعریف از علم رجال اینست که آنچه که علم رجال عبارت است آنچه در مورد روایت کننده حدیث از حیث توصیف او برای قبول یا رد خبر بحث می کند

و این یعنی آن که خبری را که می شنویم به روایت کننده آن استناد نموده و بر اساس آن، آن خبر را قبول یا رد کنیم، در این صورت اگر راوی حدیث، فردی مورد اطمینان بود، آن را پذیرفته و در غیر این صورت، چنانچه او را نشناختیم یا حتی او را فردی فاسق یافتیم، روایات او را قبول نکنیم!

حال متوجه می شویم خبر یا حدیثی را که فرد فاسقی برای ما آورده مطابق این بدعت باید رها کنیم و اصلا حق درایة الحدیث و بررسی محتوایی حدیث را نداریم!

آیا مطابق دستور قران و نص صریح اهل بیت ع باید خبری را که راوی آن را نمی شناسیم ، رها کنیم؟؟؟!! پاسخ این پرسش را با نصوص قرانی و روائی تقدیم می کنیم...

پاسخ قرانی که کاملا نهی از انکار خبر فاسق است ، چرا که به ما می گوید اگر خبری را فردی فاسق برای شما اورد، و در محتوای آن تحقیق و تبین نکنید، پشیمان می شوید !

{يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن جَاءكُمْ فَـــــــــــاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَيَّنُوا أَن تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ }الحجرات،6

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! اگر شخص فاسقى خبرى براى شما بياورد، درباره آن تحقيق كنيد، مبادا به گروهى از روى نادانى آسيب برسانيد و از كرده خود پشيمان شويد!

در خصوص استناد به بدعت رجال در صحت و سقم یک روایت، قطعا چنین امری مصداق بارز تبعیت از ظن و گمان است و چنین امری یقینا افاده حقیقت نمی کند، بنابراین درباره حدیث شناسی ابتدا ادعای دوستان تابع رجال که گمان می کنند اگر یک راوی ثقه باشد (که در خود کتب رجال اختلاف هست در مورد اشخاص ثابت) او را در حد معصوم می دانند . زیرا بار ها تکرار شده که اگر راوی ثقه نباشد، روایت از کجا شناخته می شود که از امام است
و این امر مصداق بارز این آیه از قران است:
إِنْ هِيَ إِلاَّ أَسْماءٌ سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ ما تَهْوَى الْأَنْفُسُ وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدى (23)نجم

اينها فقط نامهايى است كه شما و پدرانتان بر آنها گذاشته ايد (نامهايى بى محتوا و اسمهايى بى مسمّى)، و هرگز خداوند دليل و حجتى بر آن نازل نكرده آنان فقط از گمانهاى بى اساس و هواى نفس پيروى مى كنند در حالى كه هدايت از سوى پروردگارشان براى آنها آمده است!

مشکل اینجاست که عزیزان بدعتی رجال، آنقدر در بدعتشان غرق شده اند که فکر می کنند اهل بیت ع هیچ راهی برای شناخت حدیث صحیح از غیر صحیح ارائه نکرده اند و با وجود این جهل عظیم، به عقل صغیر خود متوسل شده، می خواهند راهی برای این مساله پیدا کنند

گویی آیه اکمال دین و اتمام نعمت به گوششان نرسیده ، و اگر رسیده آن را مرتبط با ولایت آل محمد ص نمی دانند ، و اگر می دانند به محمد و آل محمد ص شک دارند که برای هر مساله ای در دین ما را با کلام گهربارشان غنی ساخته اند . و این تفکرات تهمت عظیمی به خداوند عز و جل است و تعالی الله علوا کبیرا

ضمن اینکه بدعت رجال تنها ابزار سفسطه دوستان رجالی شده است چون تاکنون در طول بیش از هزار سال از تاریخ کتب تشیع، جعلی بودن حتی یک روایت در تمامی کتب شیعه اثبات نشده است!

فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا في أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْليماً (65)نساء

به پروردگارت سوگند كه آنها مؤمن نخواهند بود، مگر اينكه در اختلافات خود، تو را به داورى طلبند و سپس از داورى تو، در دل خود احساس ناراحتى نكنند و كاملا تسليم باشند!

قال الإمام الصادق (ع) : حاجوا الناس بكلامي فان حجوكم فأنا المحجوج. - تصحيح الاعتقاد للمفيد
امام صادق ع فرمود: با مردم با کلام من احتجاج کنید پس اگر آنها شما را انکار کردند، پس مرا انکار کرده اند

نخست آنکه اهل بیت ع به شدت شیعیان را از انکار حدیث بر حذر داشته اند

عن سفيان بن السمط قال قلت لأبي عبد الله (ع) جعلت فداك يأتينا الرجل من قبلكم يعرف بالكذب فيحدث بالحديث فنستبشعه فقال أبو عبد الله (ع) يقول لك إني قلت الليل انه نهار و النهار انه ليل قلت لا قال فان قال لك هذا إني قلته فلا تكذب به فانك إنما تكذبني ) مختصر بصائر الدرجات للحسن بن سليمان الحلي ص 76 وفي طبعة أخرى ص 234 / البحار ج2 ص211، البرهان في تفسير القرآن، ج5، ص: 860


به امام صادق (ع) گفتم : فدایتان شوم ، شخصی از نزد شما می آید که به کذب و دروغ گویی معروف است و از شما حدیث روایت می کند و ما نسبت به او اکراه داریم . پس امام صادق (ع) فرمود : آیا می گوید که من گفته ام شب روز است و یا روز شب است ؟ گفتم : خیر . فرمود : حتی اگر گفت که من آن را گفته ام ، آن را تکذیب نکن که اگر تکذیب کنی بدرستی که مرا تکذیب کرده ای!

عن النبي صلى الله عليه وآله: ( من رد حديثا بـــلغه عني فأنا مخاصمه يوم القيامة، فإذا بلغكم عني حديث لم تعرفوه فقولوا: الله أعلم ) بحار الأنوار ج 2 ص 21، منية المريد، ص: 372، بنادر البحار (ترجمه و شرح خلاصه كتاب العقل و العلم و الجهل)، متنعربى، ص: 305


پیامبر ص فرمود: هر کسی حدیثی از من را که به او برسد، انکار کند، پس من دشمن او در روز قیامت خواهم بود، پس اگر حدیثی از من بدست شما رسید که آن را نمی شناختید، پس بگوئید : الله اعلم


عن أبي جعفر عليه السلام قال: ( يا جابر ......... إذا ورد عليك يا جابر شيء من أمرنا فلان له قلبك فاحمد الله، وإن أنكرته فرده إلينا أهل البيت، ولا تقل: كيف جاء هذا ؟ و كيف كان وكيف هو ؟ فإن هذا و الله الشــــــــرك بالله العظيم ) بحار الأنوار ج 2 ص 20، اختيار معرفة الرجال - الشيخ الطوسي - ج ٢ - الصفحة ٤٣٩.
.
امام باقر ع فرمود: ای جابر هنگامی که چیزی از امر ما به تو رسید که قلب تو آن را پذیرفت، پس حمد خدای را بجای آور، و اگر آن را نذیرفت، پس آن را به سوی ما اهل بیت ع برگردان و نگو این چگونه ممکن است و چطور آمده و او چطور و... پس والله قسم که این سخنان شرک به خدای عظیم است!

بله، حضرت با جدیت فرموده هر چه را هم نفهمیدید انکار نکنید! وتنها خود اهل بیت ع می توانند آنرا مشخص کنند ولا غیر


عن أبي الحسن (ع) انه كتب إليه في رسالة: ( ... ولا تقل لما بلغك عنا أو نسب إلينا هذا باطل و ان كنت تعرفه خلافه فانك لا تدري لم قلنا وعلى أي وجه وصفة ) الكافي ج8 ص25/ البحار ج2 ص209.
حضرت ابوالحسن ع فرمود: و چیزی که از ما به دست تو می رسد، یا حتی به ما منسوب می شود را هرگز مگو که باطل است حتی اگر خلاف آن را بدانی(از روایت محکم)، پس همانا تو چه می دانی که ما برای چه آن را گفته ایم و بر چه وجه و صفتی آن را بیان کرده ایم

عن أبي بصير، عن أبي جعفر (ع) أو عن أبي عبد الله (ع) قال: لا تكذبوا الحديث إذا أتاكم به مرجئي و لا قدري ولا حروري ينسبه إلينا فانكم لا تدرون لعله شيء من الحق فيكذب الله فوق عرشه، المحاسن لأحمد بن محمد بن خالد البرقى ج 1 ص 230/ علل الشرائع ج2 ص395.
امام باقر ع فرمود: احادیث را تکذیب نکنید حتی اگر مرجئی یا قدری یا حروری(فرقه های ناصبی و غیر شیعه) آن را به ما نسبت دهد . زیرا شما نمی دانید ، شاید که در آن چیزی از حق باشد و شما با این کارتان خداوند را بر فوق عرشش تکذیب می کنید

و احادیث در بر حذر داشتن شیعیان از انکار روایات اهل بیت بسیار زیاد و در حد متواتر است....


اما حدیث شناسی در منهج شیعیان حقیقی

اگر حدیثی به آنها برسد که منسوب به محمد و آل محمد ص باشد ، (حال هر کس آن را روایت کرده باشد) ، آن را به قرآن ارجاع می دهند . اگر موافق قرآن بود آن را می گیرند و اگر مخالف قرآن بود از آن استفاده نمی کنند . دیگر مهم نیست چه کسی آن را نقل کرده است . ثقه هست یا غیر ثقه (که تشخیص این امر خود بسیار دشوار بلکه شاید از خود معصوم نیز بر نیاید . همانطور که حضرت موسی ع هفتاد نفر را ثقه می دانست و به میعاد برد و همه مرتد شدند)

از معصومین هم در مورد اینکه به محتوای سخن نگاه کنید نه گوینده آن بسیار شنیده ایم

انظر الی ماقال و لا تنظر الی من قال ـ غررالحکم فصل 30 حدیث 11


ان الحق و الباطل لایعرفان باقدار الرجال، اعرف الحق تعرف اهله، اعرف الباطل تعرف اهله.شرح نهج البلاغه ابن حدید

مولا علی ع فرمود: همانا حق و باطل به قدر و منزلت مردان شناخته نمی شود، (که مثلا فلان کلام چون از فلان مرجع است پس حق است)، ابتدا حق را بشناس، اهل آن را خواهی شناخت، باطل را بشناس، اهل آن را خواهی شناخت

و دیگر اینکه در قرآن آمده است

يَأَيهُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَ أَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَ أُوْلىِ الْأَمْرِ مِنكمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فىِ شُىْءٍ فَـــــــــرُدُّوهُ إِلـــــــىَ اللَّــــــــــهِ وَ الرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الاَخِرِ ذَالِكَ خَيرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلاً(59)نساء
اى كسانى كه ايمان آورده ايد، خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [نيز] اطاعت كنيد پس هر گاه در امرى [دينى] اختلاف نظر يافتيد، اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد، آن را به [كتاب] خدا و [سنت] پيامبر [او] عرضه بداريد، اين بهتر و نيكفرجامتر است.

حال ما در نحوه شناخت احادیث صحیح از غیر صحیح اختلاف داریم، پس باید آن را به خدا و رسول ص ارجاع دهیم

عن ابن أبي يعفور قال سألت أبا عبد الله (ع) عن اختلاف الحديث يرويه من نثق به و منهم من لا نثق به ، قال : إذا ورد عليكم حديث فوجدتم له شاهداً من كتاب الله عز وجل أو من قول رسول الله (صلى الله عليه واله وسلم ) وإلا فالذي جاءكم به أولى به ) تفسير البرهان ج1 ص72، اصول کافي ج 1 ص 88 باب اخذ بقول پيامبر (ص)


ابن ابي يعفور گويد از امام صادق (ع) پرسيدم در باره اختلاف حديث که آنرا روايت کند کسيکه به او اعتماد داريم و کسي که به او اعتماد نداريم، فرمود: چون حديثي بشما رسيد و از قرآن يا قول پيغمبر(ص) گواهي بر آن يافتيد، اخذش کنيد و گرنه براي آورنده اش سزاوارتر است .


قال الإمام الصادق (ع) لمحمد بن مسلم : ( يا محمد ما جائك في رواية من بر أو فاجر يــــــــوافق القــــــــــرآن فخـــــذ به ، و ما جائك في رواية من بر أو فاجر يخالف القرآن فلا تأخذ به )

البرهان ج1 ص73 .المجلسي - بحار الأنوار - الجزء : ( 2 ) - رقم الصفحة : ( 244)، تفسير العياشي، ج1، ص: 8، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج17، ص: 305


امام صادق ع به محمد بن مسلم فرمود: ای محمد، هر روایتی که به تو از نیکوکار یا فرد بدکاری موافق کتاب خدا بود، آن را بپذیر و هر روایتی که از فرد نیکوکار یا فاجری مخالف قران به دست تو رسید، آن را رها کن

و روایات در این خصوص بسیار زیاد بوده و در حد متواتر در کتب شیعه نقل شده است

جالب است که اهل سنت نیز دقیقا همین معیار را از پیامبر خدا ص نقل کرده اند و این روش در کتب فریقین موجود است


در هامش عوالی اللئالی 1/68 از پیامبر ص چنین آمده :

" اذا حدثتم بحدیث فاعرضوه علی کتاب الله فان وافقه والا فاضربوا به علی الحائط "

یا این حدیث نبوی ص " فما وافق کتاب الله فانا قلته وما لم یوافق کتاب الله فلم اقله "

الماثور عن رسول الله ص انه قال : اذا روی لکم عنی حدیث فاعرضوه علی کتاب الله فان وافقه فاقبلوه و الا فردوه" ( المسائل الفقهیه – سید شرف الدین ص90)

امام احمدالحسن(یمانی موعود)فرستاده و نائب بر حق امام زمان عج


یمانی موعود،فرستاده و نائب بر حق امام زمان عج و اولین مهدیین از نسل امام مهدی عج میباشد.الهم صلی علی محمد و آل محمد الائمه والامهدیین وسلم تسلیما
http://mahdyeen.org

تراژدی شکست منتظران


آیا ممکن است یوسف زهرا(س)بیاید و ما او را نشناسیم؟


 بايد ازآنچه برای موسی ع وعبد صالح رخ داد درس عبرت بگيريم.

اگر موسی ع با آن شدت طلب عبد صالح از کنارش بگذرد و او را نشناسد ،آيا امروزه كسانی كه طالب عبد صالح هستند ممكن نیست هدف خود را گم كنند ؟.

موسی ع انچنان مشتاق دیدارعبد صالح بود که حتی اگر تمام عمر را در طلب او سر کند ،باز ان را امری طبیعی تلقی میکند چون ديدار با عبد صالح را امری بسيارمهم میداند كه اگر تمام زمانها بدنبال او باشد، ارزش خودش رادارد.اری او با این شوق از کنار عبد صالح میگذرد و او را نمیشناسد. آيا امروزه كسانی كه طالب عبد صالح هستند ممكن نیست هدف خود را گم كنند ؟.

با اينكه آنان نه ازجهت اخلاص ونه شوق واهتمام مانند موسی ع نيستند. آن اهتمامی که موسی ع را بر ان میدارد که سالها سفر و سرگردانی را در برابر لقای عبد صالح امری کوچک به حساب آورد.

, آيا هر انسان عاقلی كه ازسوء عاقبت خود بيمناک است نباید اين سوال را از خود بكند؟ —

http://mahdyeen.org   انصار امام مهدي (ع) - تالار گفتگوى فارسي

امام احمدالحسن یا همان یمانی موعود کیست؟



سید احمد الحسن(مهدی اول) یا همان یمانی موعود کیست؟

سید احمد الحسن, وي احمد فرزند اسماعیل فرزند صالح فرزند حسین فرزند
سلمان فرزند محمد فرزند حسن فرزند علي فرزند محمد فرزند علي فرزند موسی
فرزند جعفر فرزند محمد فرزند علي فرزند حسین فرزند علي فرزند ابیطالب مي
باشد. كه درود و سلام خدا بر آن ها باد.
او جانشین و فرستاده ی امام مهدی )عج( برای عموم مردم،یمانی موعود نزد
شیعیان،و طبق عقیده ی اهل سنت همان مهدی ای هست که رسول خدا)ص( به
تولد ایشان در آخر الزمان وعده داده بودند.و معزی برای پیامبران خدا و
فرستادگانش که پیامبر خدا حضرت عیسی )ع( وعده ی او را در انجیل داده
است،و نجات دهنده ای که پیامبر خدا ایلیا وعده ی ظهورشان را به یهودیان داده
بودند.
سال 9111 میلادی) 9731 ه.ج( در عراق پایتخت دولت عدل الهی همراه با اعوت
بزرگ خداوند ظهور کردند و دعوتشان توسط دلایل و احتجاجاتش نزد
مردم همانگونه كه پیامبران و فرستادگان خداوند از قبل بر قومشان احتجاج مي
كردند،در كل عالم انتشار پیدا كرد. دلایل ایشان شامل: چندین متن ) عین وصیت
جد بزرگوارشان پیامبر اكرم, كه اسم و شأن و منزلتشان در آن اشاره شده است.
و همچنین ده ها متن معتبر دیگر نزد مسلمانان،مسیحیان،یهودیان علمی که با آن -
به مبارزه و مناظره بزرگان ادیان و کل طوائف پرداختند پرچم بیعت خدا و -
دعوت به حاکمیت خداوند و نیز همراه با تایید خداوند پاک و منزه در ملکوت
توسط صد های رویای صادقه پیامبران و اوصیایی که به آن شهادت میدهند.
و همانا با خط مبارکشان مجموعه ای از کتاب هایی که شامل بسیاری از مسائل
خداشناسی بودند را در میان مردم منتشر کردند.از آنها میتوان به :کتاب
توحید،متشابهات،روشنگری از دعوات فرستادگان،سفر حضرت موسی به مجمع
البحرین،نبوت خاتمه،فتنه ی گوساله،جهاد درب بهشت،حاکمیت خدا نه حاکمیت
مردم،گزیده ای از تفسیر سوره ی فاتحه و چندین کتاب دیگر اشاره کرد.
اما هدف دعوت ایشان, همان هدف دعوت نوح و ابراهیم و موسي و عیسي و
محمد ) درود خداوند بر آن ها باد( است تا همانا توحید و یگانگي در تمامي
نواحي جهان انتشار پیدا كند. هدف پیامبران و فرستادگان هدف اوست و بیان
تورات و انجیل و قرآن و آنچه را كه در مورد آن دچار اختلاف شده اند، پر شدن
زمین از عدل و داد همانگونه كه از جور و ستم پر شده است، مي باشد; تا
گرسنگان را سیر كند و تنگدستان را در نیازمندي باقي نماند.
تا یتیمان را پس از غم
و اندوه طولانیشان شاد گرداند و زنان بیوه از آنچه كه نیازهاي مادي دارند, با
احترام دریافت كنند. تا... تا... و تا آنچه از عدل و رحمت و راستي در شریعت
است تحقق بخشد.
همانا بسیاري از مؤمنان پراكنده شده در مناطق زیادي از جهان به این دعوت
مبارك و فرخنده پیوسته اند.برای دانلود مجموعه ی کتاب های ایشان به صورت
یکجا میتوانید به این لینک مراجعه کنید:
http://205.196.122.17/sj7y6g9jf7sg/kyf2piepwaxq9on/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%87+%D8%B3%DB%8C%D8%AF+%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C+%D8%B9.exe



سید احمدالحسن(یمانی یا همان مهدی اول)چه ویژگی هایی دارد؟ما چه وظیفه ای نسبت به ایشان داریم؟

امام باقر ع فرمود : در میان پرچمها پرچمی هدایتگرتر از پرچم یمانی نیست . و آن پرچم هدایت است زیرا شما را به صاحبتان دعوت می کند . پس هرگاه یمانی قیام کرد، خرید و فروش اسلحه بر مردم و هر مسلمان ممنوع میشود و هرگاه که یمانی قیام کرد، به او ملحق شوید که همانا پرچمش ، پرچم هدایت است و بر هیچ مسلمانی جایز نیست که از او سرپیچی کند و هر کس چنین کند ، از اهل آتش است زیرا او به حق و راه راست دعوت می کند. ) غيبة النعماني : ص264)

اولا « بر هیچ مسلمانی جایز نیست که از او سرپیچی کند، و هر کس چنین کند از اهل آتش است » و این یعنی اینکه یمانی صاحب ولایت الهی است . آری آن شخص کسی جز حجت بر مردم نیست به طوریکه اگر از او سرپیچی کنند ، اهل آتش شوند حتی اگر نماز بخوانند و روزه بگیرند ، مگر آنکه آن شخص از خلفای خدا در زمین باشد و صاحب ولایت الهی از طرف انبیا و مرسلین و ائمه و مهدیین باشد .

ثانیا «او به حق و راه مستقیم میخواند» و دعوت به حق و راه مستقیم یا صراط مستقیم یعنی آنکه این شخص دچار خطا نمیشود که مردم را به باطل بکشاند یا از حق خارجشان نماید، یعنی این فرد معصوم است و با این معنی و با این قید ، شخصیت یمانی محدود میشود . فرض دیگری در معنی این عبارت «او به حق و راه مستقیم میخواند» ، کلام امام ع را بیفایده میکند و حد و قیدی برای شخصیت یمانی قائل نمیشود و حاشا که ائمه اطهار ع چنین کنند

پس نتیجه از اولا و ثانیا به این ترتیب میشود :
یمانی از حجتهای خداوند سبحان در زمان و معصوم به نص امام ع است . و با روایات متعدد و نصوص غیر قابل انکار ثابت میشود که حجت های خدا پس از نبی اکرم ص 12 امام و 12 مهدی است و حجت معصوم خدا غیر از آنها نیست . و به وسیله آنها نعمت تمام میشود و دین کامل میگردد و ختم رسالت های آسمان با آنهاست . و 11 امام از آنها گذشته اند و امام مهدی ع و 12 مهدی باقی مانده اند و یمانی به سوی امام مهدی ع دعوت می کند، پس او باید اولین مهدیین باشد، زیرا 11 مهدی پس از او از فرزندان اویند
ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا منْ بَعْض وَاللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ (آل عمران34)


و او پس از ظهور امام مهدی ع خلیفه خواهد شد و در دولت عدل الهی ظهور مییابند و معلوم است که اولین مهدیین در زمان ظهور امام مهدی ع ، حضور دارد و او اولین مومن به امام مهدی ع در ابتدای ظهور و حرکت امام ع است تا مقدمات را برای ظهور آماده سازد همانگونه که در وصیت نبی اکرم ص آمده است و از اینجاست که شخصیت یمانی با مهدی اول منطبق میشود .

روایات اهل بیت ع ، مهدی اول را با اسم و صفت و محل تولد به طور دقیق توضیح داده اند .
اسمش احمد و کنیه اش عبد الله – یعنی اسراییل – یعنی مردم به ناچار و علیرغم میلشان او را اسراییلی مینامند.
پیامبر ص فرمود : اسمم احمد هست و عبد الله هستم و اسمم اسراییل است هرچه به او دستور داد به من هم داد و هر چه به او اشاره کرده به من نیز اشاره کرده است . (.تفسير العياشي : ج 1 ص 44 ، البرهان : ج 1 ص 95 ، بحار الأنوار : ج 7 ص 178)

مهدی اول اولین نفر از 313 یار اصلی امام مهدی ع است. بر اساس روایات از بصره است و بر گونه راستش اثری است و در سرش شوره دارد و بدنش مانند بدن موسی ابن عمران است و مهر نبوت را در کمر دارد و وصیت رسول الله ص همراه اوست و او اعلم مردم پس از ائمه به تورات و انجیل و قران است و در ابتدای ظهورش جوان است .
پیامبر فرمود : (جوانی را یاد کرد و فرمود هرگاه آمد با او بیعت کنید که او خلیفه مهدی ع است )( بشارة الإسلام : ص 30 . وفي إمتاع الأسماع للمقريزي : ج 12 ص 296 ،)

و از امام صادق ع از پدرانش ع نقل شده : در شب وفات رسول الله ص علی ع را خواست تا قلم و دواتی آماده کند پس رسول الله ص املا کرد تا به آنجا رسید : اى ابا الحسن ، كاغذ و دواتى بياور و حضرت وصيت خود را املاء فرمود و على مى نوشت ، تا بدين جا رسيد كه فرمود : يا على ! بعد از من دوازده امام مى باشند و بعد از آنها دوازده مهدى . پس تو يا على اوّلين دوازده امام مى باشى .... و تو پس از من خليفه و جانشين من بر امتم هستى ، هر گاه وفاتت رسيد ، خلافت را به فرزندم حسن واگذار كن ، كه او برّ وصول است ، چون او وفاتش رسيد آن را به فرزندم حسين زكىّ شهيد مقتول بسپارد ،.... به فرزندش حسن فاضل واگذارد ، و چون وفات او برسد ، آن را به فرزندش محمد كه مستحفظ از آل محمّد (ص) است ، تسليم كند ، و ايشان دوازده امامند . بعد از آن دوازده مهدى مى باشند . پس وقتى كه زمان وفاتش فرا رسید ، خلافت را به فرزندش كه اوّلين مهديان است مى سپارد ، و براى او سه نام است . يك نامش مانند نام من ، و نام ديگرش نام پدر من است و آنها عبد الله و احمد ، و نام سوّمين مهدى است و او اوّلين مؤمنان است (.بحار الأنوار : ج 53 ص 147 ، الغيبة للطوسي : ص 150 ، غاية المرام : ج 2 ص241)

و از امام صادق ع فرمود: ( از ما پس از قائم، 12 مهدی از فرزندان حسین ع می آید )( بحار الأنوار : ج 53 ص 148 ، البرهان : ج 3 ص 310 ، الغيبة للطوسي : ص 385)

و امام صادق ع فرمود: ( از ما بعد از قائم، 11 مهدی از فرزندان حسین ع می آید)( . بحار الأنوار : ج 53 ص 145)

و در روایت دوم قائم ، مهدی اول و نه امام مهدی ع است . زیرا اگر امام مهدی ع بود ، باید بعدش 12 مهدی ذکر میشد .
و امام باقر ع در وصف مهدی اول فرمود : او شخصی است سرخ و سفید دارای چشمانی گود و فرو رفته و ابروانی پرپشت و برجسته و شانه ای پهن و بر سرش حراز ( پوسته ای که از سر فرو می ریزد) و بر صورتش اثری است خداوند موسی ع را رحمت کند.( غيبة النعماني : ص 215)

و امیر المومنین ع در خبری طولانی نقل فرموده :... بدانید که اولین آنها(313 نفر) از بصره و آخرین آنها از ابدال(دسته تبدیل شدگان مانند حرّ) است)( بشارة الإسلام : ص 148)

و امام صادق ع در خبری طولانی اسم یاران امام مهدی ع را چنین آورده :( ...از بصره ...به نام احمد )( بشارة الإسلام : ص 181)

و امام باقر ع فرمود: برای قائم دو اسم است. یکی اسم مخفی و دیگری اسم اشکار .اما اسم مخفی اش احمد و اسم آشکارش محمد است ( . کمال الدين وتمام النعمة : ج 2 ص 653 ب57)
و بر اساس وصیت رسول الله ص معلوم شد که احمد اسم مهدی اول و محمد اسم امام مهدی ع است .

و امام باقر ع فرمود: براى خداى تعالى گنجى در طالقان است نه طلاست و نه نقره بلکه دوازده هزار نفر در خراسان اند که شعارشان " احمد... احمد" است و رهبر آنها جوانى از بنى هاشم سوار بر قاطرى سپيد رنگ أست و پيشانى بندی قرمز رنگ بر پيشانی بسته است، گويی به او مى نگرم که از رود فرات هم مى گذرد اگر دعوت او را شنيديد بسوى او بشتابيد حتى اگر مجبور باشيد سينه خيز بر روی يخها حرکت کنيد ( منتخب الأنوار المضيئة : ص343) و احمد اسم مهدی اول است .

....

شیخ کورانی در کتاب معجم احادیث امام مهدی ع آورده است : (مهدی و خلافت جز از قریش نیست به جز آنکه مهدی اصل و نسبی در یمن دارد . )( معجم أحاديث الإمام المهدي. ج 1 ص 299 : )

و مهدی اول از فرزندان امام مهدی ع است و به ناچار نسلش ناشناخته و مبهم میباشد زیرا فرزندان امام مهدی ع اصل و نسبشان نامعلوم است و این صفات از صفات یمانی منصور و از صفات مهدی اول است زیرا آنها دو نفر نیستند بلکه یک نفرند .


و اگر بیشتر بخواهی اضافه میکنم که همانا یمانی آماده کننده مقدمات ظهور در زمان امام مهدی ع است و از 313 نفر میباشد و پرچم را به امام مهدی ع تحویل می دهد و مهدی اول نیز در زمان ظهور حضور دارد و اولین مومنین به امام مهدی ع در ابتدای ظهور و پیش از قیام است، پس به ناچار یمانی یا مهدی اول باید یکی از آنها بر دیگری حجت باشد و از آنجا که ائمه و مهدیین بر همه خلق حجتند پس باید مهدی اول بر یمانی حجت باشد اگر آنها را دو نفر فرض کنیم . و به این ترتیب مهدی اول، رهبر قیام و آماده سازی برای ظهور خواهد بود پس یمانی باید پیرو رهبر اصلی باشد و این غیر صحیح است زیرا یمانی رهبر اصلی قیام و آماده سازی ظهور است و لازم است که یمانی همان مهدی اول و مهدی اول همان یمانی باشد .

یمانی اسمش احمد، از بصره و بر گونه راستش اثری است .در ابتدای ظهورش جوانی است و در سرش شوره دارد و داناترین مردم به تورات و انجیل و قران پس از ائمه میباشد و نسبش معلوم نیست و ملقب به مهدی است و امامی است از طرف خدا که لازم است تبعیت شود و بر مسلمانی جایز نیست که از او سرپیچی کند و هر که چنین کند از اهل آتش است .یمانی به سوی حق و راه راست وامام مهدی ع دعوت می کند، برای شناخت مشخصات مهدی اول به روایات محمد و ال محمد در کتابهای غيبة النعماني وغيبة الطوسي وإكمال الدين والبحار ج52 و ج 53 مراجعه شود

همه پیروان یمانی از 313 نفریاران امام مهدی ع اند و به دلیل پیرویشان از یمانی ، همه از یمانیون به شمار میروند و از آنها یمانی صنعا و یمانی عراق و ...میباشد .

كَلاَّ وَ الَقمَر * وَ اللَّيْل ِإذ َأدْبَرَ * وَ الصُّبْح ِإذا َأسْفرَ * ِإنَّها لإِحْدَى الْكُبَر * نَذيرًا للْبَشَر * لمَنْ شاءَ منْكمْ َأن يَتَقدَّمَ َأوْ يَتَأخَّرَ * كُلُّ نَفْس ِبما َ كسَبَتْ رَهينَةٌ * ِإلاَّ َأصْحابَ الْيَمين *في جَنَّاتٍ يَتَساءَلون * عَن الْمُجْرمينَ * ما سَلككُمْ في سَقرَ * قاُلوا َلمْ نَكُ منَ الْمُصَلِّينَ *وَ لمْ نَكُ نُطْعمُ الْمسْكينَ * وَ ُ كنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائضينَ * وَكنَّا نُكذِّبُ ِبيَوِم الدِّين * حَتَّى َأتانَا الْيَقينُ * َفما تَنَفعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافعينَ * َفما َلهُمْ عَن التَّذْكرَة مُعْرضينَ * َ كَأنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفرَةٌ* فرَّتْ منْ َقسْوَرَةٍ * بَل يُرِيدُ كُلُّ امْرئ منْهُمْ َأن يُؤْتى صُحُفًا مُنَشَّرًة * كَلاَّ بَل لا يَخاُفون الآْخرَة * كَلاَّ ِإنَّهُ تَذْكرَةٌ * َفمَنْ شاءَ َ ذكرَهُ * وَ ما يَذكرُون ِإلاَّ َأن يَشاءَ اللَّهُ هُوَ َأهْلُ التَّقوى وَ أهْلُ الْمَغْفرَة(المدثر 32-56)

هرگز اینطور نیست و سوگند به ماه * و سوگند به شب وقتی بگذرد * و سوگند به صبح آنگاه که نمایان شود * همانا آن از نشانه های بزرگ خداست * تا مردم را بترساند *براى كسانى از شما كه مىخواهند پيش افتند يا عقب بمانند [بسوى هدايت و نيكى پيش روند يا نروند]* هرکس در مورد هر چه کند ، بازخواست میشود * به جز اصحاب یمین * آنان که در بهشتها میپرسند * از ستمکاران * چه چیز شما را به دوزخ افکند * گفتند از نمازگزاران نبودیم * و به نیازمندان کمک نمیکردیم * و با بطالت گویان همدم بودیم * و روز پیروزی دین را تکذیب میکردیم * تا انکه به یقین رسیدیم * آری اکنون شفاعت شفاعت کنندگان سودی نمیرساند * پس چرا از یاد خدا و خودشان روی میگردانند * گویا الاغانی گریزان هستند * که از شیر درنده میگریزند * بلکه هر کدامشان میخواهد که چون رسولان برایش کتابی گشوده فرستاده شود * هرگز اینطور نیست .بلکه از اخرت نمیهراسند * هرگز ! این قران یاد و تذکره ای است * هر که بخواهد یادش میکند * و یاد نمی کنند مگر انکه خدا بخواهد . او اهل تقوی و اهل مغفرت است .

(والقمر) : وصی است

(واللیل ): دولت ظالمین

(والصبح) : روشنایی امام مهدی ع و ابتدای ظهورش از طریق وصی او مانند ابتدای طلوع خورشید است زیرا او خورشید است

(لانها احدی الکبر )( همانا آن از نشانه های بزرگ خداست *):: یعنی قیامت صغری و سه واقعه بزرگ الهی عبارتند از : قیامت صغری ، رجعت و قیامت کبری

(نذیرا للبشر )( * تا به مردم را بترساند *): هشدار دهنده و او ، وصی و مهدی اول(یمانی ) است که امام مهدی ع او را برای بشارت و انذار قبل از عذاب دردناک میفرستد تا هر که پیشقدمی بخواهد برای همراهی با امام مهدی ع پیشقدم کند و هر که کار را به تاخیر اندازد ، ماخرش کند .

كُلُّ نَفْس ِبما َ كسَبَتْ رَهينَةٌ *( هرکس در مورد هر چه کند ، بازخواست میشود *) و این واضح است که هر کس در مورد عملش بازخواست میشود .

الا اصحاب الیمین (به جز اصحاب یمین ) و اینها از حساب مستثنی هستند و آنان مقربین و اصحاب یمانی و 313 نفر از یاران امام مهدی ع هستند که بدون حساب وارد بهشت میشوند . خدای متعال فرمود :

فَأمَّا إن كَان منَ الْمُقرَّبينَ * َفرَوْحٌ وَ رَيْحَانٌ وَ جَنَّتُ نَعيم ( واقعه 88-89))، في جَنَّاتٍ يَتَساءَلو ن * عَن الْمُجْرمينَ* ما سَلككُمْ في سَقرَ * قاُلوا لمْ نَكُ منَ الْمُصَلِّينَ، یعنی از دوستداران ولی خدا و خلیفه او و وصی امام مهدی ع و مهدی اول (یمانی ) نبودیم . پس بر احدی از مسلمین جایز نیست که از یمانی سرپیچی کند و هر که چنین کرد از اهل آتش است.

امام ابی الحسن ع فرمود : «لانها احدی الکبر» (همانا آن از نشانه های بزرگ خداست *) یعنی ولایت .
لمن شاء منکم ان یتقدم او یتاخر (آن کس را از شما بترساند که بخواهد پیشقدم شود یا اموررا به تاخیر اندازد *) یعنی : هر که به ولایت ما بشتابد ، از آتش دور میشود و هر که ولایت ما را به تاخیر اندازد ، به سوی آتش میشتابد .
الا اصحاب الیمین (به جز اصحاب یمین ): به خدا سوگند آنان شیعیان ما هستند
لم نک من المصلین (از نمازگزاران نبودیم ) یعنی همانا ما پیرو وصی محمد ص و اوصیای بعدش نبودیم ... (الكافي : ج 1 ص 432 ح 91)

و خدا برای یاری من کافی است و چه خوب یاوری است .

و همانا علی ع به معاویه پسر هند (که لعنت خدا بر او باد) گرفتار شد و با قومی به سوی علی ع آمد که فرق ناقه و شتر سرکش را نمیدانستند و امروز من مانند پدرم علی ابن ابیطالب به 70 معاویه (که لعنت خدا بر آنها باد ) مبتلا هستم . و پیروانشان مانند قدیم فرق بین جمل و ناقه (شتر سرکش و ناقه الهی ) را نمیدانند . و خدا بر آنچه وصف میکنند ، یاور است

و به خدا سوگند رسول الله ص و پدرانم از ائمه چیزی را از امرم باقی نگذاشتند مگر آنکه آن را تبیین نمودند . مرا به دقت وصف نمودند ، مرا نامیدند و مسکنم(محل تولدم) را ذکر کردند و چیزی پوشیده نماند و شبهه ای پس از این بیان در موردم نمی ماند . و امر من از خورشید تابان در وسط روز نمایانتر است . همانا من اولین مهدیین و یمانی موعودم . .
االمتشابهات جلد 1-4 ص 225-232

ویژگیهای حکومت امام مهدی علیه السلام



ویژگیهای حکومت امام مهدی علیه السلام

گسترش عدالت

برقراری عدالت در سرتاسر عالم و ریشه کن کردن بیداد و تبعیض و بی عدالتی از اهداف اصلی حکومت حضرت مهدی(عج) است. به این دست آورد مهم، در اغلب روایت هایی که از اهل بیت علیهم السلام رسیده، تصریح شده است و حتی در این روایات بر دعوت به توحید و مبارزه با شرک و کفر به اندازه ایجاد عدالت و اجرای آن تأکید نشده است.

در سخنی از امام رضا علیه السلام آمده است: خداوند متعال به دست حضرت مهدی(عج) زمین را از هر ستمی پاک می کند و احدی جرأت ستم کردن به دیگری را پیدا نخواهد کرد.

رفاه و آسایش

یکی از دست آوردهای حکومت امام زمان(عج) رفاه و آسایش عمومی است. این امر زمینه رشد و تعالی معنوی و فکری افراد را فراهم خواهد ساخت. پیامبر اکرم(ص) در اشاره به این امر می فرماید: «وقتی در امت من مهدی علیه السلام قیام کند... در زمان او مردم به نعمت هایی دست می یابند که در هیچ زمانی به آنها دست نیافته اند. آسمان باران خود را بر آنها فرو می فرستد و زمین برکاتش را آشکار می سازد».


اجرای اصل مساوات

یکی از برنامه های حکومت امام مهدی(عج) اجرای کامل اصل مساوات است که به برکت آن زمینه تعدیل ثروت ها فراهم می شود و کالاهای مورد نیاز مردم به صورت عادلانه در بین همه افراد تقسیم خواهد شد و از تراکم ثروت و احتکار جلوگیری می شود. در پی اجرای این برنامه هیچ فرد محتاج و تهیدستی باقی نخواهد ماند.

حکومت فراگیر

در زمان امام زمان(عج) حکومت واحد جهانی تحقق پیدا خواهد کرد. روشن است که این کار تنها از طریق برطرف شدن زمینه های اختلاف و کشمکش میسّر است. در آن دوره همه انسان ها همانند افراد یک خانواده بر اساس صفا و صمیمیّت با یکدیگر رفتار خواهند کرد.

در اشاره به فراگیری حکومت امام زمان(عج)، در روایتی از رسول خدا(ص) این گونه آمده است: سوگند به آن خدایی که مرا به پیامبری مبعوث کرده است، اگر جز یک روز از عمر دنیا باقی نماند، خداوند آن روز را به اندازه ای طولانی خواهد ساخت که مهدی(عج) قیام کند و حکومت او شرق و غرب عالم را فرا گیرد.

حاکمیت محرومان

در حکومتی که امام مهدی(عج) آن را بنیان گذاری خواهد کرد، زمام امور در دست طبقات محروم و مستضعف جامعه خواهد بود و طبقه اشراف و مستکبران که همواره از قبول حقّ و عدالت در طول تاریخ خودداری کرده اند و همیشه بر اثر خوی برتری جویی و سلطه طلبی در مقابل حرکت های اصلاحی انبیا و اولیا ایستاده اند در حکومت حضرت جایگاهی نخواهند داشت

و آیه پنج سوره قصص با تعبیر «ما اراده کرده ایم که بر مستضعفان منّت نهاده، آنها را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم»، به صراحت از امامت و فرمانروایی مستضعفان و فرودستان در دوره ظهور امام زمان(عج) سخن می گوید و نوید پایان دوره ستم و تعدّی و حاکمیت مظلومان را می دهد. واضح است که وعده خداوند اگرچه دیر تحقق پیدا کند، تخلّف ناپذیر است.

رشد فضایل اخلاقی

وقتی حکومت موعود جهانی مستقر شد، در پی رهنمودها و تربیت و ارشاد امام(عج)، سجایای اخلاقی شکوفا می شود و رذایل اخلاقی از جامعه رخت برخواهد بست. علی بن ابی طالب علیه السلام تصریح می کنند که وقتی قائم آل محمد(ص) قیام کنند کینه و عداوت از دل انسان ها پاک خواهد شد و آنها چون برادران صمیمی با کمال آرامش و امنیت و صفا و صمیمیت در کنار یکدیگر زندگی خواهند کرد...

گسترش دانش

یکی از ویژگی های حکومت حضرت مهدی(عج) گسترش بی نظیر دانش است. امام صادق علیه السلام می فرمایند: دانش 27 حرف است. تمام آنچه پیامبران الهی به بشر عرضه کرده اند تنها دو بخش از این 27 بخش علم است و مردم از اوّل خلقت تا به امروز تنها با دو بخش از علوم آشنایی دارند. هنگامی که قائم ما قیام کنند 25 بخش دیگر علم را بر مردم عرضه می کند، آن را گسترش می دهد.

بنابراین این مایه پیشرفت های مهم علمی و همین طور پیشرفت های دیگری که تا زمان ظهور آن حضرت تحقق خواهد یافت، در مقابل رشد علوم در زمان حکومت حضرت مهدی(عج) بسیار ناچیز خواهد بود.


امنیت بی سابقه

امام زمان(عج) در مدت کوتاهی پس از ظهور، از طریق اجرای عدالت امنیت را در سرتاسر جهان حاکمیت خواهد بخشید. واضح است که وقتی مردم از هر حیث تأمین شدند و ثمره کوشش هایشان بی کم وکاست به خود آنها رسید، پدیده شوم استثمار و بهره کشی از بین خواهد رفت و زمینه برای امنیّت همه جانبه فراهم می شود.

امام علی بین ابی طالب علیه السلام در اشاره به این واقعیت می فرمایند: چون قائم ما قیام کند هر زن در آن زمان، با همه زیب و زیورِ خویش، فاصله عراق تا شام را بدون کوچک ترین ترسی به تنهایی خواهد پیمود.

پیشرفت قضاوت

در دوره حکومت امام زمان(عج) به علت استفاده از ابزارهای پیشرفته علمی و به کار گرفتن افراد امین و توانا در پست های قضایی، حدود الهی به طور کامل اجرا خواهد شد و به اندازه سر سوزنی به کسی ظلم نخواهد شد و حق کسی ضایع نخواهد گشت.

امام باقر علیه السلام در این باره می فرمایند: پس از ظهور مهدی(عج) هیچ حقی از کسی بر عهده دیگری نخواهد ماند مگر آنکه آن حضرت آن را باز ستانده، به صاحبش خواهد داد.

تقسیم اموال

وقتی دارایی ها در اختیار امام زمان(عج) قرار گرفت، آن حضرت با در نظر گرفتن نیازهای افراد به هرکس به اندازه ای که نیاز دارد، خواهد بخشید. امام باقر علیه السلام می فرمایند: «هنگامی که قائم اهل بیت قیام کند، بیت المال را به گونه ای یکسان و عادلانه در میان مردم قسمت خواهد کرد و به مردم خواهد فرمود:

بیایید از این اموال به میزانی که نیاز دارید بردارید و این همان چیزی است که برای آن پیوند خویشاوندی را قطع می کردید و برای به دست آوردن آن مرتکب گناه شده، حتی به خون ریزی و قتل و جنایت دست می زدید... او به گونه ای در بخشش اموال سعه صدر و بزرگواری نشان خواهد داد که تا به آن روز کسی چنان رفتاری نداشته است».

حضرت مهدی(عج) پس از استقرار حکومت عدل جهانی تمام ویرانی های ناشی از حاکمیت طاغوت های ستمگر را آباد می سازد و اثری از خرابی و ویرانی باقی نخواهد گذاشت. راه ها و جاده ها را گسترش داده، مقررات خاص در این باره وضع خواهد فرمود.

در روایتی از امام باقر علیه السلام نقل شده است که در زمان حکومت حضرت مهدی(عج) در روی زمین هیچ ویرانی نمی ماند مگر آنکه آباد می شود. همچنین در روایت آمده است که در آن هنگام راه های اصلی را بیش از پیش گسترش خواهند داد.

پاک سازی روی زمین از وجود ظالمان

یکی از رسالت های مهم حضرت مهدی(عج) پاک سازی زمین از لوث وجود ستمگران است؛ به طوری که برخی از یاران امام(عج) به علت ظاهربینی و ساده لوحی از شدت عمل حضرت نسبت به ستمگران تعجب می کنند؛ غافل از آنکه بدون از بین رفتن آنها عدل و داد در جامعه حاکمیت پیدا نمی کند؛

به عبارت دیگر مبارزه بی امان و قاطع آن حضرت با افراد متجاوز و ستمگر همانند انجام دادن عمل جراحی برای رفع غده خطرناک سرطانی در بدن است که از این طریق امکان پاک سازی همه جانبه جامعه فراهم می شود.


احیای احکام اسلام

حضرت شیوه درست بهره برداری از احکام را به مردم می آموزند و آن بخش از کتاب و سنت را که متروک و منزوی شده زنده می کنند. امام صادق علیه السلام در این باره می فرمایند: «خداوند اسلام را پس از خوار شدن بدو عزّت خواهد بخشید و پس از متروک ماندن احکام آن دوباره آن را زنده می کند و هرگونه بدعتی را به دست مهدی(عج) از بین خواهد برد و گمراهی را نابود و سنت های اصیل را زنده خواهد ساخت».


توسعه صنعت و فناوری

در روایات مربوط به وقایع دوران حکومت حضرت مهدی(عج) به مسائلی اشاره شده که هریک حکایت از پیشرفت فوق العاده فناوری و صنعت در آن زمان دارد. امام صادق علیه السلام می فرمایند: وقتی که قائم ما قیام کند، خداوند قدرت شنوایی و بینایی شیعیان ما را افزایش می دهد؛

به گونه ای که از فاصله دور او با شیعیانش سخن می گوید و آنان سخنش را می شنوند و حضرت را می بینند. پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: در آن هنگام زمین در کمتر از یک چشم به هم زدن پیموده می شود؛ به گونه ای که اگر کسی از آنان بخواهد شرق یا غرب زمین را در ساعتی بپیماید این کار در کمترین زمان ممکن میسر خواهد بود.